نگاهی به نمایش «خانه»؛
با من حرف بزن + فیلم
فرهنگی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - «خانه»، تئاتری با درام اجتماعی است که به بیان تنهایی انسان معاصر در نهاد سنتی خانواده میپردازد، نمایشی که نشاندهنده تلاش تکتک افراد خانواده برای دیده شدن است.
ساختار و کارکرد خانواده، این نهاد نخستین جامعه، که از آن بهعنوان مهمترین نهاد و ساختار جامعه هم یاد میشود، در طول دهه های اخیر با تهدیدات و تغییراتی روبرو بوده و آنچه این تغییرات و تهدیدات را بیشتر از گذشته سرعت بخشیده، روند جهانیشدن است. امروزه بسیاری از کشورهای توسعهیافته به اهمیت نهاد خانواده پی بردهاند و به روشهای مختلف، میکوشند تا آن را از گسستگی و تغییر ساختار نجات بدهند.
کاهش ساعت گفتگو بین خانوادههای ایرانی نیز یکی از خطراتی است که این نهاد را تهدید میکند، تا حدی که معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور با تأکید بر این معضل، اعلام کرده است که گفتوگوی بین نسلی، در خانوادهها از 2 ساعت به 20 دقیقه کاهشیافته.
تأثیرات پنهان این کم حرف زدن را در افزایش آمار خودکشی نوجوانان، افسردگی، اعتیاد و... میتوان دید. طرحهایی مثل «گفتگوی ملی خانواده» نیز برای جلوگیری از گسترش همین آسیبها در سطح کشور اجرا شده و بدیهی است که ظرفیت زبان هنر را برای رسیدن به این هدف نباید نادیده گرفت.
این روزها در اصفهان تئاتری در حال اجراست که به موضوع کاهش ساعت گفتگو بین اعضای خانواده میپردازد؛ تئاتر«خانه» به نویسندگی نغمه ثمینی و کارگردانی عماد قلی پور.
در این تئاتر، خانواده ششنفرهای را میبینیم که هر کدام در سلول تنهایی خود فرورفتهاند و با شخصیت خیالی و آرمانیای که همیشه دوست داشتهاند، صحبت میکنند. «خانه» روایتی تلخ و واقعی از نامرئی شدن اعضای یک خانواده برای همدیگر است و حس بیهودگی و نادیده گرفتن شدن را در آن با استفاده از نمادهای مناسب، بهخوبی میتوان حس کرد. پدر، در اتاقخواب با سیگارش، بهتنهایی خود پناه میبرد و مادر، در آشپزخانه، خودش را با نظافت لکههای چربی، پختوپز و تماشای سریال تلویزیونی سرگرم میکند.
زندانی شدن شخصیتها در چارچوب بهخوبی نمایش داده شده و جز ماهان، فرزند اول خانواده، همه تا پایان نمایش در این حصار گرفتارند.
«خانه»، حکایت تصمیمهای بزرگ و تردید، برای رهایی از زندگی اجباری افراد در قالب خانواده است، حکایت از دردهای فروخورده تکتک آنها.
پدر، حس میکند که چیزی جز دستگاه چاپ اسکناس نیست. مادر، فکر میکند یک خدمتکار است و روزی میرسد که جای او را یک وسیله برقی دیگر میگیرد و آنوقت، کارکردش را بهکلی از دست میدهد. دختر، خود را فرزندی ناخواسته میداند که پدر و مادر، فقط از سر لج با یکدیگر او را نگهداشتهاند و چون دوست ندارد فرزندش سرنوشتی مشابه او پیدا کند اقدام به سقط جنین میکند.
پسر بزرگ خانواده، خود را برده زندگی میداند؛ چون باوجوداینکه در طول سالها برای رسیدن به اهدافش تلاش کرده اما در نهایت این زندگی بوده که در نبردی ناعادلانه، دوپینگ کرده و زودتر به خط پایان رسیده. پسر کوچک هم خسته است از اینکه همیشه تلاش کرده کامل و بینقص باشد. میپندارد که هیچکس او را برای خودش نمیخواهد بلکه برای کامل بودنش میخواهد.
«خانه» میخواهد بگوید که هر کدام از ما با وجود شلوغی اطرافمان، چقدر تنها هستیم و این تنهایی، زمانی بیشتر حس میشود که ببینیم گوشی برای شنیدن صحبتهایمان نیست. اینجا، همان نقطهای است که ما را وامیدارد، به سیگار، سریال، تمیزکاری و یا صحبت با شخصیتی خیالی پناه ببریم.
این تئاتر، ابتدا از رفتن و لگدزدن به این زندگی لعنتی حرف میزند؛ هر کدام از اعضای خانواده میخواهند از این چارچوب رها شوند و زندگی جدیدی را تجربه کنند؛ پدر خانواده با عشق خیالیاش، مادر خانواده با شخصیت خیالی سریال تلویزیونی، دختر با پدر بچهاش که وقتی فهمیده او باردار است به دبی فرار کرده، پسر بزرگ با عشقش و پسر کوچک خانواده که بهظاهر دیوانه است، میخواهد با آلبوم خانوادگی خود فرار کند؛ اتفاقی که رخ نمیدهد.
مخاطب، با تماشای «خانه» درمییابد که رفتن و زیر همهچیز زدن راحت نیست چون درست در همان زمانی که مادر خانواده، به فرار کردن با فرد خیالی سریال مورد علاقهاش فکر میکند، به فکر طبخ غذا برای فرزندان و همسر خویش هم هست.
«خانه» بیشک انعکاس زندگی یک خانواده ایرانی است و نقطهضعف آن، دیالوگهای پیچیده و گاه فلسفی که بهسرعت توسط شخصیتهای تئاتر بیان میشود و به مخاطب فرصت فکر کردن به جملهها و فهم معنا و مفهوم آن را نمیدهد. زمان طولانی اجرای نمایش نیز مخاطب را دچار خستگی و عدم توجه میکند.
بازی بیشتر شخصیتهای نمایش «خانه» خشک و تصنعی است؛ مادر، جز در لحظاتی که برای رفتن دچار تردید است، بازی یکنواخت و خستهکنندهای دارد. شخصیتپردازی پدر و پسر بزرگ خانواده نیز ضعیف است؛ بهویژه پسر خانواده که علیرغم بیرون بودن از چارچوب و حرکت روی صحنه، نقشی مصنوعی و غیرقابلباور دارد. تنها، نقش دختر خانواده در میان بقیه بهخوبی میدرخشد و یکنواختی کار را برای دقایقی میزداید.
هرچند المانهای بکار رفته در دکور تئاتر به باورپذیری شخصیتها کمک کرده اما به مخاطبی که با موضوع تئاتر آشنایی ندارد اینگونه القا میکند که در محل ساخت یک پروژه نیمهکاره با میلههای داربست است.
متأسفانه نورپردازی و موسیقی این نمایش در ضعیفترین سطح ممکن قرار دارد. نورافکنی که در گوشه سمت راست صحنه است مانع دید خوب و باعث خستگی چشم مخاطب میشود و نورهای روی سر شخصیتها نیز صورت آنها را غیرقابل دید میکند. صدای ضعیف موسیقی نیز با اجرای دیالوگها همخوانی ندارد و حس مخاطب را برنمیانگیزد.
پخش صدای شخصیتهای خیالی، شاید منفیترین نقطه نمایش است؛ اگرچه چهرهای مثل مارال فرجاد گوینده آن باشد، چون موجب میشود شخصیت اصلی صدایش را حین بیان یک دیالوگ مهم، آهسته کند تا بر صدای آن شخصیت خیالی سایه نیندازد.
تئاتر «خانه» اگرچه در طول اجرا مخاطب را دچار کسالت میکند اما در پایان، وقتی اعضای خانواده تصمیم میگیرند خانه خود را از نو بسازند، جان میگیرد و به مخاطب، هیجان میدهد تا با سرگشتگی، ناامیدی و سؤالهای فراوان سالن را ترک نکند.
به گزارش ایسنا، تئاتر «خانه» تا 20 تیرماه هر شب رأس ساعت 20:30 در سالن اصلی مجتمع فرشچیان روی صحنه میرود. در این تئاتر افرادی چون مهدی تقی پور، شمیلا تابش، پوریا ریحانی، محمد قربانی و مرضیه مهرجویی ایفای نقش میکنند.
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/101855/