بزرگنمايي:
fiogf49gjkf0d
زنده رودم تشنه و مرده بمان اينجا همه به جان هم افتادهاند تا تو را سيراب کنند.
اينجا يک روز مديري ادعاي سير کردن تو را وعده ميدهد و ديگر روز رئيسي، يک روز فلان نماينده کاسه داغتر از آش ميشود براي سيراب کردنت و روزي ديگر فلان مسئول.
يک روز اين نماينده وزير را مقصر ميداند و روز ديگر مردمان شهر نمايندگان را يک روز مسئول فلان تشکل کشاورزي استاندارمان را مقصر ميداند و روز ديگر آن ديگر نماينده شهردار شهرمان را زير سئوال حفر چاههاي غيرمجاز شهرداري ميبرد.
روزي مديريت آب کشور متهم به خشک کردن ميشود و ديگر روز بيخردي مديريت استاني.
روزي پايين دست بايد چوب حراج بزند به مايحتاجش تا تاوان خشک شدن تو را بدهد و يک روز بالادست بايد پمپهايش را ويران کند تا آب در گلوگاهها و رگهاي تشنه تو فرو رود.
* اينجا هر کس ديگري را متهم ميکند
امروز هفت سال از روزي که تو را براي نخستين بار خشک کردند ميگذرد و بعد از گذشت هزاران هزار روز هنوز همه به دنبال مقصر اصلي همان هفت سال پيش هستند و در اين جريان حتي يک قدم هم پيشرفت نکردهاند با اينکه نامهها و طومارها و شکايتها و دادگاهها و نشستها و مجلس و دولت و قوه قضائيه هم نتوانست به اين قضيه فيصله بدهد.
بر سر اين رود همه ايستادهاند و گريه سر ميدهند و هر کس به ديگري تسليت ميگويد و نگاهها در بين جمعيت تنها به دنبال مقصر ميگردد و امروز هفت سال است که اين قصه ادامه دارد.
اما اين قصه پر درد هر روز مدام تکرار ميشود و خواننده اين رمان هزار قصه نيز ماييم.
قصهاي که در آن خوانديم بيثباتي و بيتدبيري مرداني که کوس مديريتيشان را بر بوق و کرنا زدند و باز هيچ براي هيچ کردند.
قصه فروش آب که هر کسي سهم خود را از آن برد و اصفهانيهايي که خوش آوازه هستند به بخشش و گويي اين آب را همچون گز اصفهان به سوغات براي بسياري از شهرها دادند، اما امروز خودشان بر سر رودشان گريه سر ميدهند.
ما خوانديم در اين هفت سال قصه شکوه اصفهان را در پس خشکي زندهرود که چگونه به تاراج رفت، که چگونه سهم گردشگرانمان و ميراث فرهنگيمان کوير برهوتي بود.
اما امروز خشکي زايندهرود اين ديار کوس بيتدبيري و بيخردي مديراني را فرياد ميزند که آمدند و شايد تنها نگاهشان به چند صباحي بود که علم مديريت بر دوش آنها سنگيني ميکرد و طرح و برنامه و استراتژي را براي آيندگان اين ديار بکار نبردند و امروز نمايندگان شهرم دست به دامان استيضاح وزير نيرو شدهاند تا شايد از اين ترفند بتوانند راه به جايي ببرند.
و اين قصه کش و قوس و پاسکاري بين مسئولان سالها است ادامه دارد و تنها مردمي متضرر شدند که يا کارهايشان را از دست دادند مثل باجههاي کرايه قايقهاي تفريحي که در جاي جاي اين رودخانه در بين مارپيچ پلهاي متعدد زاينده رود جايگاهي را به اين امر اختصاص داده بود تا علاوه بر کسب درآمد از اين راه بتوانند لحظات مفرحي را براي مردمان ايجاد کنند و صد البته صداي شادي و خنده و هيجان کودکان و بزرگسالان نشاطي را در فضا و نواحي رودخانه ايجاد کرده بود و امروز همه آنها به کويري لم يزرع تبديل شده که هر اصفهاني از کنار رودخانه بي جان که به قول «يک سايت خبري دراز به دراز افتاده وسط شهر» ميگذرد سرش را به طرفي ديگر بر ميگرداند تا اين بي جاني و جان دادن صدها موجود زنده از ماهيهاي مختلف گرفته تا پرندگان و گلها و خزهها و ... را نبيند.
در گير و دار خشکسالي زايندهرود اصفهان سه استاندار بر مسند قدرت اين شهر آمدند و هيچ يک نتوانستند راهکاري متقن را ارائه دهند که آيندگان از برکات نتايج فعاليتشان استفاده کنند.
يک روز استانداري آمد که خودش داعيهدار عدالت بود و سالها درس قضاوت و عدالت را از بر کرده بود و در اين راه مويهاي سپيدش نشان از تجربه داشت و با وجودي که در هياهوي خشکيهاي ابتدايي اصفهان بود و در برابر همه اعتراضها و حق کشيها و ناحقيهايي که در جلوي چشمانمان توسط مردمان بالادست و مسئولانشان و زنجيرههاي انساني اتفاق ميافتاد بر اين معتقد بود که نبايد جواب خون را با خون داد و بايد سکوت کنيم و کار را بدهيم به دست کاردانها نه مردم احساسي و گذر زمان مشکلات را رفع خواهد کرد.
و بالاخره شاهد بوديم با وجود همه کش و قوسهاي فراوان و درگيريهاي بسيار در آن سالها بر سر خشکي زاينده رود هيچ راهکاري ارائه نشد که نشد و همه تبعات اين خشکي دامن گير، کشاورزان شرق و غرب و شمال و جنوب اصفهان و صنايع هميشه متهم به مصرف آب اصفهان و مردمي که بايد سهم آب حتي مصرفي روزانهشان از روي آنها دريغ شود.
هر چند جلسات متعدد با وزراي وقت نيرو و کشور و حتي شخص رئيس جمهور برگزار شد اما سرانجام آنها بينتيجگي بود که به وزراي بعدي و استانداران و نمايندگان بعدي منتقل شد و همه از ابتدا راهي را آغاز ميکردند براي رفع مشکل نه اينکه تدابير متقن اتخاذ شده قبلي را ادامه دهند که به سرانجامي مطلوب دست يابند.
اين مسئله يعني جاري بودن آب در فلات مرکزي ايران به قدري مهم بوده که حتي در زمان سفر رهبر معظم انقلاب در سال 80 به اصفهان نيز به اين مسئله توجه شده است.
*راهکارهايي که هرگز اجرايي نشد
در سفر استاني مقام معظم رهبري در آبان 1380 به اصفهان ايشان با اظهار تأسف از جاري نبودن آب در رودخانه زايندهرود، پيشبيني راهحلهاي اساسي و اجراي سريع آنها را مورد تأکيد قرار دادند که البته هرگز اجرايي نشد.
در جلسه هيئت وزيران در حضور مقام معظم رهبري وزير وقت نيرو اعلام کرد با طرحهاي در دست اجراي تونل سوم کوهرنگ و تونل چشمه لنگان و همچنين اجراي دو طرح تونل گوکان و تونل بهشتآباد 2.2 ميليارد متر مکعب آب به منطقه دشت مرکزي منتقل خواهد شد.
* مروري بر سرپيچيهاي صورت گرفته از فرامين رهبري در 12 سال گذشته در حوزه زايندهرود
_ از دستور کار خارج شدن تونل گوکان در دولتهاي پيشين عليرغم تصميمات اتخاذ شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامي
_ کاهش دادن حجم آب انتقالي تونل بهشتآباد از يک ميليارد متر مکعب مصوب براي استان اصفهان به 580 ميليون متر مکعب براي سه استان يزد، کرمان، اصفهان در دولت قبل
_ متوقف شدن عمليات اجرايي تونل بهشت آباد تحت تأثير فشارهاي غير کارشناسي
_ بياعتنايي به 12 سال مطالعات تونل بهشتآباد توسط مشاوران معتبر داخلي و خارجي از کشورهاي فرانسه، سوئيس و اتريش و جايگزين کردن طرح غير کارشناسي و بدون پشتوانه مطالعاتي و غير اقتصادي خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود 700 متر به جاي انتقال ثقلي آب با تونل. اقدامي که موجب 25 برابر شدن هزينه بهرهبرداري هر متر مکعب آب، افزايش هزينههاي سرمايه گذاري و سه برابر شدن قيمت تمام شده آب ميشود.
* تداوم خشک بودن رودخانه به مدت بيش از 7 سال پياپي
عدم تحويل حقابه مسلم حقابه داران طوماري و سهم آبهبران قانوني زايندهرود، گسترش دامنه بحران آب به غرب اصفهان و مناطق مياني حوضه و خشک شدن باغهايي با قدمت چند قرن و داراي حقابه، تخصيصهاي بيرويه در استان چهارمحال و بختياري که منجر به افزايش حجم برداشت آب از زايندهرود از 50 ميليون متر مکعب به 237 ميليون متر مکعب شده است و ... همه از جمله مشکلاتي بود که دامنگير اصفهان و اصفهاني شد.
هر چند که در زمان سکانداري اصفهان بر دستان هنرمندپرور عليرضا ذاکراصفهاني نيز کاري براي زاينده رود از پيش رانده نشد و حتي در سالهاي آخر تکيهاش بر استانداري اصفهان التهابات شرق اصفهان به اوج بحران خود رسيده بود تا جايي که يگان ويژهها از ديگر نقاط کشور به کمک انتظامات استان آمدند تا جلوي حق خواهي کشاورزان اصفهاني را بگيرند، و همه آن قصه شکستن لوله انتقال به يزد و اعتصابها نيز مشکلي از گره مشکلات حل نشدني زايندهرود باز نشد و تنها راهکار همان راهکار قبلي بود که براي مدتي آب باز شود تا به عبارتي يک رضايت نسبي در فضاي جامعه ايجاد شود اما همه اين مسکنها تنها درد ملتهب بخش عظيمي از جامعه را موقتا آرام ميکرد و همواره ترسانيم از روزي که اين زخمهاي کهنه سرباز کنند.
و اما قصه اکنون ما نه بر سر بيتدبيري مديران قبلي است که آنها آمدند و چند صباحي رياست کردند و رفتند و شاهد بوديم که کاري از پيش نرفت که نرفت و سر تشنه زايندهرود همچنان تشنه تر بر زمينه چسبيده است، نه اينکه به فکر آيندهايم که از آينده آن خبري نداريم و نميدانيم تدبر کدام مدير و رئيس آينده خوشي را براي شهرمان رقم ميزند.
اما قصه اصلي ما شرايط کنوني است که استانداري داريم و معاوني و رئيس آب منطقهاي و وزير نيرويي که همه آنها علم و تخصصي در اين زمينه دارند و يکي از مهمترين تاکتيکهايي که به قول خودشان براي شرايط مديريتي اصفهان از سوي مديران کشوري براي انتخاب مسئولان استاني در نظر گرفته شد تاکتيکي براي نجات فلات مرکزي و جاري شدن هميشگي آب در زاينده رود و زنده شدن مرده طبيعت حاشيه اين رود بوده است، تاکتيکي که چيده شد از معاون وزيري که شايد خودش در گذشته بر سر مسائل آبي زاينده رود برخي از امضاها را انجام داده حال با دليل و بيدليل که آن جاي بررسي در قسمي ديگر را دارد و تشکيل شده از معاوني که خودش داعيهدار مديريت آب در سالهاي گذشته بوده است و رئيسي که در راستاي اقدامات آبي استان ملقب به داشتن اقدامات مطلوب در کارنامه فعاليتش است.
امروز و در شرايط کنوني که هر کسي از يک طرف داعيه دار کمک به زنده رود شده است و تنها کارشان نيز براي داعيه داري متهم کردن ديگري است همه چشمهاي مردمان اين ديار بر دستان مردي است که بر مسند استانداري اصفهان نشسته است و در کارنامه فعاليتش برگههايي ممهور به حضور و فعاليت در سالهاي مختلف به ويژه در زمينههاي عمراني و آب دارد تا ببينيم براي اين زاينده رود چگونه تدابيري ميانديشد و ميتواند سرانجامي بر اين قصه نيمه تمام داشته باشند.
* انتقال آب به وسيله تونل، پشتوانه 12 سال کار کارشناسي دارد
حسن کامران يکي از نمايندگاني است که داعيهدار دوباره زنده کردن زايندهرود در بيشتر جلسات است بر اين باور است که آب اهميت بسيار دارد و کميسيون امنيت ملي و سياست خارجه مجلس شوراي اسلامي نسبت به آينده اين منبع نگران است.
نماينده مردم اصفهان در مجلس با اشاره به طرح سئوال از وزير نيرو پيرامون عدم توجيه ايجاد خط دوم انتقال آب به استان يزد بدون در نظر گرفتن منبع آبي ميگويد؛ پروندههاي مربوط به طرحهاي آب در اين کميته باز بوده و در حال پيگيري است.
وي در پاسخ به سئوالي پيرامون اقدامات انجام شده درباره طرحهاي تأمين آب استان اصفهان گفت: ساماندهي دو طرح بزرگ آبي استان در قانون شامل تونل بهشت آباد و تونل سوم کوهرنگ از جمله اقدامات انجام شده به شمار ميرود.
وي تصويب 200 ميليارد تومان بودجه براي احداث سد تونل سوم کوهرنگ از طريق اوراق مشارکت را از جمله اقدامات مجلس ميداند و بر اين اعتقاد دارد که با پيگيريهاي انجام شده وزير نيرو براي احداث اين سد قول داده و اصلاح بخشهايي از طرحهاي انتقال آب تونل بهشت آباد و تکميل اين طرحها صورت خواهد گرفت.
وي يکي از راهکارهاي برونرفت از وضعيت موجود را جلوگيري از حفر و برداشت آب از چاههاي غيرمجاز عنوان کرد و گفت: شهرداري اصفهان 200 حلقه چاه غيرمجاز دارد.
که البته اين سخن کامران مبني بر اتهامي که به شهرداري اصفهان نسبت داد، سر و صداي بسياري را در بين مديران شهرداري به وجود آورد و منجر به اين شد که شهرداري نيز در جواب به اين نماينده به صورت فورس ماژور جلسهاي را براي پاسخگويي در جمع خبرنگاران با حضور معاون خدمات شهري شهرداري ترتيب دهد، که رنجر نيز در پاسخ به اين صحبت گفت همه چاههايي که شهرداري زده قانوني و با مجوز است و خلافي صورت نگرفته است.
معاون خدمات شهري شهرداري اصفهان بر اين اعتقاد داشت که عنوان کردن اين موضوع که شهرداري اصفهان داراي 200 چاه غيرمجاز بوده، بر اساس چه مدارک و مستنداتي است و افرادي که اين مباحث را عنوان ميکنند بايد بدانند که اين صحبتها بار حقوقي دارد و در صورتي که همافزايي لازم وجود داشته باشد، زايندهرود ميتواند از سراب تا پاياب زنده بماند، و افراد بايد بدانند که با اتهام زدن و صحبت کردن بدون وجود مدارک علمي و مستندات، هيچ اتفاقي براي احياي رودخانه زايندهرود نميافتد.
و در ادامه نيز بر اين اعتقاد داشت که گسترش موزون و حفظ فضاي سبز با بهرهبرداري بهينه از آب ضرورت دارد و شهرداري اصفهان در راستاي حفظ و توسعه فضاي سبز با استفاده از روشهاي نوين تلاش ميکند و در پاسخي مدافعانهتر از حق شهرداري گفت؛ نمايندگان اصفهان در مجلس شوراي اسلامي بايد پاسخ بدهند که در راستاي جلوگيري از توسعه نامتوازن صنعت در اصفهان چه اقدامي را انجام دادهاند.
و دوباره همان قصه تکرار شد که انگشت اتهام شهرداري نيز براي دفاع از خودش به سمت نمايندگان دراز شد، (و گويي اين قصه سر دراز دارد.)
* مديريت صحيح منابع آبي براي حل مشکلات کم آبي راهگشا خواهد بود
استان اصفهان هفتمين سال خشکسالي را پشت سر مي گذارد، و بارگذاريهاي بيش از حد و همچنين مديريت نامطلوب آب در حوضه رودخانه زاينده رود در سالهاي گذشته، اين رودخانه دائمي را به يک رودخانه فصلي تبديل کرد.
البته در اينجا گريزي نيز بر وضعيت محيط زيستي اصفهان ميزنيم که يکي از صدمات جبران ناپذير بر قلب اصفهان است و آن تحت تأثير قرار گرفتن محيط زيست استان اصفهان از خشکسالي است، از مرگ هزاران هزار ماهي تا بي آبي تالاب گاوخوني تا خشک شدن درختان بسياري در حاشيه زاينده تا بي سر و ساماني پرندگان مهاجر و ....که اين تبعات لطمهاي جبران ناپذير بر حيات طبيعي است.
سيد ناصر موسويلارگاني ديگر نماينده مجلس آخرين تير ترکش را رها ميکند و ميگويد؛ اگر درباره تونل بهشت آباد به نتيجه نرسيم از هيئت رئيسه مجلس درخواست ميکنيم تا استيضاح وزير نيرو را در دستور کار خود قرار دهد.
نماينده فلاورجان در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به اينکه نمايندگاني از ديگر استانهاي کشور نيز خواستار استيضاح وزير نيرو هستند، بر اين باور است که بسياري از نمايندگان مختلف مجلس شوراي اسلامي از عملکرد وزير نيرو در زمينههاي مختلف راضي نيستند و درخواست نمايندگان اصفهان براي استيضاح وزير نيرو درباره تبديل طرح تونل بهشت آباد به لوله يکي از 10 تا 15 مورد درخواست مختلف براي استيضاح وزير نيرو است.
وي در پاسخ به اين سئوال که آيا نمايندگان استان مجاور نيز خواستار استيضاح وزير نيرو هستند يا خير اعتقاد دارد که با توجه به اينکه درخواست استيضاح وزير نيرو توسط نمايندگان اصفهان بر درخواست استان مجاور اولويت داشته است تا زماني که تکليف درخواست اصفهانيها مشخص نشود استانهاي مجاور نميتوانند درخواست استيضاح وزير نيرو را به مجلس ارائه دهند.
که تجربه نشان داده استيضاح وزرا تنها ميتواند يک تلنگري براي ديگر وزرا براي اندکي تأمل در اقداماتشان براي امور محوله باشد و هيچ گاه براي انجام امور بزرگ استيضاح يک وزير سبب به نتيجه رسيدن اموري که به آن دليل وزير را برکنار کردهاند نشده است.
به هر حال مجبوريم که همچنان اميدوار باشيم شايد روزي يک اتفاق خوب براي زاينده رود شهرمان بيفتد.
راهکارهاي حل بحران آب در حوضه زايندهرود
ـ تأمين بودجه لازم براي تکميل عمليات اجرايي سد سوم کوهرنگ که موجب ميشود ظرفيت تونل سوم کوهرنگ به ظرفيت نهايي برسد.
ـ صدور دستور اجراي تونل گلاب 2 که به تصويب هيأت وزيران رسيده و وزارت نيرو موظف به اجراي آن شده است براي مقابله با کمبود آب شرب 14 شهرستان زير پوشش شبکه آبرساني اصفهان (در حال حاضر شبکه آبرساني با کمبود آب روبرو است و اين کمبود در افق 1420 به 9/12 متر مکعب در ثانيه ميرسد(
ـ حمايت از حقوق قانوني و مسلم حقابهداران زايندهرود از طريق جلوگيري از برداشتهاي غير قانوني از آب زايندهرود در استان چهارمحال و بختياري
ـ لغو طرح برداشت آب از زايندهرود موسوم به بن ـ بروجن با حدود 700 متر ارتفاع پمپاژ و 140 کيلومتر سامانه انتقال، به جاي طرح اوليه انتقال آب از سبزکوه که از نظر فني ـ اجرايي و اقتصادي توجيه بيشتري دارد و با سامانه انتقال کوتاهتري بدون نياز به پمپاژ ميتواند آب بروجن و شهرها و روستاهاي مشخص شده در هدف طرح را تأمين ميکند.
ـ پرداخت خسارت به ميزان واقعي و کارشناسي شده براي جبران خسارت واقعي وارده به حقابه داران
ـ تسريع در اجراي سد و تونل بهشتآباد مطابق طرح مطالعه شده و مصوب اوليه (اينکه عدهاي تونل را عامل زهکش کردن و خشکيدن چشمههاي مسير ميدانند، با نتيجه مطالعات مشاورين داخلي و خارجي منافات دارد؛ ضمن اينکه عمق تونل و فناوري روز دستگاههاي حفاري بکار گرفته شده زهکش کردن تونل را منتفي ميکند. اين موارد نيز از مهمترين مواردي بود که نخبگان و مسئولان جديد و سابق و اسبق براي احياي زايندهرود مدنظر داشتهاند و آن را به گوش وزير نيرو نيز رساندهاند.
ـ القصه گويي اين راهي که مسئولان شهري و استاني و کشوري بر سر زاينده رود پيش گرفتهاند به ترکستان است و سرانجامش بعد از سالها نيز همين وضعيت کنوني خواهد بود.
و همه ترسمان از ماندگاري اين بي خرديها براي بحران آب شهرمان و استانمان و حتي استانهاي همجوارمان و تبعات بد براي کشورمان است.