بزرگنمايي:
fiogf49gjkf0d
عکاس کنار سيوسهپل که سالهاست غمها و شاديهاي زندگياش را در چرخش دوار و بيامان روزگار با زندهرود عطشان اما اميدوار به تماشا نشسته است، اکنون رد نگاهش را به امواج توأمان ميانه رودخانه که با هر نسيم تا حاشيه ميتازند و نابود ميشوند دوخته است و بياختيار حجم کم اسکناسهاي موجودياش را در مشت ميفشارد. هياهوي باد در تقابل ناهمگون خود با آفتاب در چارچار زمستان، خيال بهار را به ذهن عابراني خطور ميدهد که از روي استيصال، سرعت گامهاي خود را با ريتم ناموزون مشکلاتشان کوک ميکنند.
مغازهها پر و خالي ميشود اما حجم بستههاي خريد مردم قابلچشمپوشي است. رو به روي سينماي پر از خالي ايران، پيرمردي فرتوت و لاغر بالباسهايي ژنده و اندک، جملاتي را زير لب تکرار ميکند؛ يکي از تکدي گران شهر که به خيال کسب تومني بيشتر با نگاهي سرشار از هيچ به انبوه آدمهايي که بيامان از کنار او ميگذرند چشم ميدوزد؛ عمق نگاهش بيخوابي را فرياد ميزند و زماني که خبر سفر رييسجمهوري به اصفهان را ميشنود ميگويد: فقط يک جاي خواب و اندکي خوراک تنها خواسته من از حسن روحاني است.
چهارباغ عباسي اگرچه سالها است شکوه ديرينه خود را به دليل تصميمات قابلتأمل مديران شهري از دست داده اما باز هم گاه و بيگاه معناي خوش زندگي را بر روي نيمکتهاي مدور ضلع مياني خود احساس ميکند. پسري جوان بالباسهايي که رنگ و بويي از مدهاي جديد بازار ندارد در يکي از مغازههاي حاشيه چهار باغ براي دو نفر ذرت سفارش ميدهد و از پشت سطل زباله بزرگ رو به روي مغازه که بخشي از جوي آب را به خود اختصاص داده است دختر زيباروي نشسته بر روي نيمکت را نگاه ميکند و پس از شنيدن خبر آمدن رييسجمهوري به اصفهان با حالتي شوک زده و غافلگير پس از کلي خوشحالي ميگويد: براي يک جوان تازه نامزد کرده، دانشجو و البته بيکار هيچچيز بدتر از احساس ترس اين نيست که نکند همسرش در خيابانگردي با او چيزي را طلب کند که در حد برآورده کردن او نيست.
او ميافزايد: امروز بعد از مدتها امتحان و درس با همسرم به اصفهان گردي آمدهام اما با وجود درک بالاي او از وضعيت معيشتي من بازهم به دليل کمتواني خود در برآورد خواستههايي که حق مسلم او است در برابرش شرمسارم. از رييسجمهوري ميخواهم پيش از سفارش جوانان به ازدواج براي شغل آنها چارهاي بينديشد.
ميدان امام حسين(ع) پشت فعاليتهاي کارگاهي گم شده است و بازوهاي فولادين تريلرها و صداي مهيب تخليه کاميونهاي پر از سيمان و مصالح، گوش خيابان را کر کرده است؛ نگهبان شهرداري که تنها براي اندکي هواخوري جزئي در اين هواي مسموم اصفهان سيگاري آتش زده بهجاي بيان خواستههاي خود از رييسجمهوري باب گلايه از شهرداري را آغاز ميکند و ميگويد: خسته است. از تکرار مکررات روزهايش تا بيتوجهي مديران ردهبالا و گرفتار شدن آنها در بازيهاي صرفاً سياسي سخن ميگويد و در ميانه کلام، گريزي هم به شرايط تنگ روزگار معيشتي خود و خانوادهاش ميزند و با تمام شدن سيگارش بيصدا و آرام راه گامهايش را براي بازگشت دوباره بر سرکار کج ميکند و ميرود.
خيابان سپه سالهاست به کفاشيهاي کنار هم، عابران پرشتاب و پرحوصله و واسطهگران هفتخط دلار خو گرفته است؛ صداي مبهم يک فروشنده کالاي غيرمجاز با فرياد واضح يک دورهگرد تخمهفروش درهم آميخته است، زني هفت هزار تومان براي خريد يک کيف به سمت فروشنده دراز ميکند و زماني که قيمت واقعي کالا را هفتاد هزار تومان ميشنود با گلايهاي بر زبان ببخشيدي ميگويد و دور ميشود؛ پسرکي بازيگوش با زيرکي از مادر بستني ميطلبد اما فکر مادر حول کفشهاي پاره پسرک چرخ ميخورد.
بساط صندل فروش نصف بيشتر پيادهرو را پرکرده است، در پاسخ به اينکه از رييسجمهوري چه ميخواهد با اندکي فکر جواب ميدهد: سلامت باشد اما کاش بداند کمر مردم زير بار عوارض نوسازي خم شده است، با 5 نفر عائله از روي ندانمکاري دخترانم مجبور به پرداخت هزينه سه خانواده شدهام؛ مأموران شهرداري هم که بيتوجه به معيشت مردم مدام وسايلمان را جمع ميکنند و ميبرند، دزدي که نميتوانم بکنم کاش رييسجمهوري فکري به حال دورهگردها بکند.
دخمه کهنه کفاش، ميان تمام کفشفروشان بازار به چشم ميآيد، با دقت بساط تعمير کفش را روي پاها پهن کرده و چکمه چرمي را چسب ميزند، عينک تهاستکانياش را روي نوک بيني ميزان کرده و بدون اينکه لحظهاي چشم از ادامه کارش بردارد، ميگويد: از روحاني راضي هستيم خدا هم از او راضي باشد، اما کاش قيمت نان بالا نميرفت شايد اين تدبير جالبي براي حال و روز مردم نبود.
زني شتابان ميدان نقشجهان را تا انتها گز ميکند؛ صريح و بيپرده به انتقاد از دولت ميگويد: دولتها براي مردم کاري نميکنند؛ معيشت مردم فقط و فقط از زور بازوي آنها ميگذرد؛ اينها همه شعار است، شعار.
هنگامه بادهاي سهمگين در ميدان نقشجهان گاه و بيگاه گرد شبنم را بر چهره مردم مينشاند؛ اوج فواره ميانه ميدان با هر صعود قله خورشيد را در چنگال خود ميگيرد، کار احداث جايگاه رييسجمهوري که از يک هفته پيش در مقابل مسجد جامع عباسي آغاز شده ديگر به انتها رسيده است و کارگر جوشکار سازه که با صورتي سوخته از حرارت دستگاه جوش، دسترنج خود را با خرسندي به نظاره ايستاده تنها خواسته مردم از دکتر حسن روحاني را کمک به بهبود وضع معيشت مردم اظهار ميکند.
کارگر افغان شهرداري، چمن رو به روي جايگاه را آب ميدهد و اميدوار است دولت تدبير و اميد افغانهايي که بيش از 20 سال از زندگي خود را در ايران گذراندهاند از کشور بيرون نيندازد و بگذارد به زندگي بخور و نمير خود در اين مملکت ادامه دهند.
مهندس جوان يک شرکت نوپا درباره مطالبات خود از دولت يازدهم با ابراز رضايت از سياستهاي کلان اين دولت در مقايسه با دو دولت گذشته از وسعت آرزوهايش براي افزايش سرمايه ناچيز کنوني خود ميگويد و با اعتقاد به اينکه آينده از آن جوانان است، تأکيد ميکند: حرکت اقتصاد رو به جلوست و به نظر ميرسد درهاي ترقي و رشد بيش از گذشته به روي افراد و شرکتها باز شده است؛ با اينوجود کاش راهحلي براي تميز سوءاستفادهکنندگان اقتصادي از فعالان اين عرصه و اختصاص تسهيلات کمبهره به اقتصادگران جوان وجود داشت.
يک پزشک کهنهکار و متخصص اصفهاني با ابراز تشکر از اقدامات خوب دولت در خصوص طرح تحول سلامت ميگويد: تمرکز دولت بر بهبود فضاي بهداشت کشور برکات بسيار زيادي را براي پزشکان، بيماران و خانوادهها به همراه داشت و باعث شد پزشکان صالح از خطاکار جدا شوند، با اين وجود به نظر ميرسد جامعه پزشکان عمومي کشور از نظر محل خدمت و دستمزد همچنان به توجه مديران کلان کشور نيازمند هستند.
يکي از قلمزنان ميدان نقشجهان با اعتقاد به اينکه رييس دستگاه اجرايي کشور بهتر از هر کس ديگري از مشکلات استانهاي کشور مطلع است، ميافزايد: صنايعدستي اصفهان نيازمند حضور توريست است، با اينحال ديگر توريست زيادي به شهر سفر نميکند و جلوگيري از تردد خودرو در داخل ميدان نيز به مشکل صنعتگران حرفههاي دستي اصفهان دامن ميزند. با اينوجود اميدواريم رييس دولت تدبير و اميد پرصلابت و باهمت به فعاليتهاي اصلاحگرايانه خود ادامه دهد.
يک معلم مدرسه استثنايي با اشاره به مشکلات تدريس براي کودکان کند ذهن از گروه اجرايي کشور درخواست ميکند که درباره وضعيت سختي کار اين قبيل معلمان توجه بيشتري شود و بهزيستي براي آينده شغلي و معيشتي دانش آموزان معلول و کند ذهن که توانايي کارآفريني از طريق هنرهاي دستي خود را دارند، چارهاي بينديشد.
خيابانهاي جنوب اصفهان مرکز ويران خودروهاي چند صد ميليوني است؛ سرنشينان ماشينهايي که بيتوجه به صداي تاکسيرانهايي که با هزار درد و مشکل بر سر دروازه شيراز "مبارکه" را فرياد ميزنند با تيپهايي سرتا پا مارک بر صندليهاي تمام چرم خودروهايشان لم ميدهند و همه رنجهاي شهر را زير پا ميگذارند و شايد تنها به يکچيز فکر ميکنند رفاه بيشتر؛ سعيد و مژگان سرنشينان يکي از همين خودروها هستند که زندگي باکيفيت را حق افرادي ميدانند که با تلاش بيشتر از همه ظرفيتهاي خود براي برخورداري از زندگي مطلوب استفاده کردهاند.
آنها که از امروز براي تعطيلات سال نو برنامهريزي ميکنند در عينحال با انتقاد از گراني برخي اجناس لوکس و افزايش ماليات از رييسجمهور ميخواهند که زمينه تأسيس سفارت خانه در کشورهاي آمريکاي شمالي را فراهم کند و کيفيت سفرهاي VIP را ارتقا ببخشد.
مردم استان اصفهان اميدوار هستند سفر کاروان تدبير و اميد به اصفهان با برکتهاي پر شمار همراه باشد.