آبان، بهانهای برای یاد کردن از علی تجویدی و رحیم معینیکرمانشاهی
فرهنگی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - آبان را در حالی پشت سر میگذاریم که یاد دو هنرمند فقید عرصه موسیقی ایران در آن گرامی داشته میشود، علی تجویدی زاده میشود و رحیم معینی کرمانشاهی بار به منزل اخروی میبرد.
به گزارش خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان، به دنبال نشانی از "علی تجویدی"، یکی از بزرگان موسیقی ایران، بعد از یافتن "هیچ اطلاعات موثقی" در این دنیای عظیم اینترنت، به جملهای تکان دهنده از "پری ملکی" برخوردم "تعداد زیادی از هنرمندان ما با رنج، سختی و سرطان از دنیا رفتهاند. این هنرمندان را چه چیزی از بین برد؟ آنها روحشان بیمار شد. وقتی هنرمند نخواند و ساز نزد واقعا دیگر چه چیزی از او میماند؟ این نامش کشتن هنرمند است. این طور کشته شدن از اعدام شدن هم دردناکتر و به مراتب سختتر است. این زجرکشی است."
جمله سنگینی که پری ملکی آن را در یادبود تجویدی، سال گذشته به خبرنگار ایسنا گفت، شرح حال فرهنگیان و هنرمندان قدیمی ماست، کسانی که مورد بی توجهی و بعضا اهانت قرار گرفتهاند و به روایتی، ساز و ابزار هنرشان را با دلی آکنده از غم شکستند، یا شاید هم ادواتشان را شکاندند.
علی تجویدی از جمله ساز شکنانی بود که به گفته پری ملکی "در آرامش و تواضع، علاوه بر این که در زمینه موسیقی به یک اثر خوب و اجرای کامل فکر میکرد، در عین حال مسائل انسانی هم برایش از اهمیت ویژهای برخوردار بود و از این که آدمها نسبت به یکدیگر بیانصاف باشند گریزان بود و به اخلاق تاکید بسیار داشت، همچنین روابط هنرمندان با یکدیگر بسیار برای آقای تجویدی مهم بود".
نعمت الله ستوده- موسیقی دان در این خصوص با اشاره ای به خاطره ای، از تنها اختلاف نظری که میان تجویدی و یار دیرینش معینی کرمانشاهی وجود داشت گفت: این دو هنرمند درجه یک، بعد از آن که نواری از یکی از خوانندگان روز منتشر شد و صدای خواننده، با هشت ترانه از معینی کرمانشاهی و موسیقی تجویدی را بازخوانی میکرد، معینی، به حق، دست به شکایت از انتشارات زد، اما تجویدی به محض اطلاع از اینکه، خواننده شاگردش بوده به دلیل حفظ حرمت هنرجویش، چنین نکرد و این اولین و آخرین باری بود که درگیری کوچک لفظی میان این دو هنرمند پیشآمد و جمله ای از آقای معینی کرمانشاهی در یاد من ماند و آن اینکه "آقای تجویدی، روزگار کودکی، همچون فرزند خود من است، که اسمی بر آن گذاشته ام." و در ادامه این کش مکش های قانونی که به روابط هنرمندان هم نفوذ کرده بود، مقاله ای تحت عنوان "آقایان اساتید محترم، این پرونده برنده ندارد" در جواب به مقالات منتشر شده دیگر نوشتم و مجددا این دو استاد با یکدیگر روابط خوبشان را ادامه دادند.
این موسیقی دان در خصوص رابطه معینی کرمانشاهی و تجویدی افزود: این دو هنرمند، یک عادت داشتند این دو در جوار هم می نشستند و یک فراز از آهنگی را تجویدی می نواخت و معینی ترانه ای برای آن می ساخت؛ این دو هنرمند به قدری با یکدیگر همدلی داشتند که هرگز اختلافی در سلیقه هایشان پیدا نشد.
کمتر کسی است که، بخشی از موسیقی به جا مانده امروز ایران را، وامدار تلاش های علی تجویدی نداند. کسی که، صدای خواننده بسیاری همچون دلکش و هایده را با نوایخوش سازش و آموزههای استادانهاش ماندگار کرد و کلامهایی مالامال از معنا و مفهوم را مصور به صوت.
ستوده در این خصوص نیز توضیح داد: به توصیه آقای مجد، تجویدی، دلکش را وارد دنیای موسیقی کرد و کارهای ماندگاری را با ترانه های معینی و صدای این بانو به ثبت رساند. همچنین معرفی دو بانو خواننده دیگر به مجموعه گل ها از اقدامات موثر تجویدی بود که خاطرات زیادی را در موسیقی ایران به جای گذاشت.
وی آشناییش با تجویدی را مربوط به سال 1347یا شاید هم 48 دانست و ادامه داد: با مرحوم عبادی در حال گشت و گذار در ده ونک تهران بودیم، دهی که متعلق به خانواده مستوفی بود. به پیشنهاد آقای عبادی، به منزل آقای تجویدی رفتیم و در حالی که به دلیل کمر درد استراحت مطلق داشتند، اولین دیدار ما شکل گرفت، گویی هر دو شیفته هم شدیم. پس از آن من در اتاق کوچکی در منزل آقای تجویدی که آن زمان پس از ازدواج دختر و پسر ایشان خالی بود، نقل مکان کردم و آن اتاق، شد "اتاق ستوده".
ستوده مفصل ترین خاطره اش با تجویدی را بعد از درگذشت آقای عبادی و سفر 15-16روزه تجویدی به اصفهان می داند. بعد از مراسم اصفهان، با تجویدی در تخت فولاد، مزارهای خانواده آقای تجویدی که ملقب به "مسئله گو" بودند را یافتیم.
این مترجم و استاد زبان انگلیسی به نقل خاطرهای از زمان اقامت در منزل تجویدی پرداخت "روزی آقای تجویدی خواب بودند، پستچی بستهای از سازمان ملل، که هیچ ربطی به دولت آمریکا نداشت، آورد و من از پستچی بسته را گرفته و تا بیدار شدن آقای تجویدی منتظر ماندم. بسته کتابی با عنوان"1000موسیقیدان جهان" از طرف یونسکو بود و از ایران تنها یک نفر در این لیست بود و آن علی تجویدی بود و نفر دومی هم در این لیست وجود نداشت.
این آهنگساز کاربلد و زیبانواز ایرانی، در رویدادهایی همچون "چهره ماندگار" که تا سال 1389 برگزار میشد، جزو مفاخری به حساب آمد که چهره و آثارش موجبات مباهات ایران را فراهم میکرد، اما در طول دوران حیاتش، عملا مورد دلجویی قرار نگرفت. گواه این ادعا هم اشاره پری ملکی به انزوای تجویدی در دهه 60 و تاکید ستوده بر انتظار هنرمندان و استقبال از آنها بود، که هرگز محقق نشد و در این دوره بزرگانی همچون معینی کرمانشاهی و تجویدی، آثار زیادی در مقایسه با دوران پیش از انقلاب به ثبت و اجرا نرساندند.
رحیم معیی کرمانشاهی، معاضر همیشگی تجویدی، شاعر خوش قلمی بود، که خوانندگان زمان را در ایجاد آثاری طلایی همراهی میکرد.
مثلث هنری تشکیل شده از علی تجویدی، رحیم معینی کرمانشاهی و دلکش، بانو خوانندهای که صدایش به کالبد ترانه کرمانشاهی و روح موسیقی تجویدی قوت زیستن میبخشید، شاید تنها تشکل هنریای بود که با از دست رفتن یک راس، شکل از دست داد و متقارن با حوادث تلخ دیگر زمان، کسالت بیحدی در روح دو راس دیگر زایید و پس از این دوره، بعد از انقلاب، شنوندگان آثار اعجاب انگیز آنها را کمتر شنیدند و تنها با خاطرات کارهای قدیمی زیستند.
همچنین حسین معینی کرمانشاهی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا، از آشنایی و شناختش از تجویدی گفت: شصت و سه سال پیش، زمانی که بیش از پنج سال نداشتم با چهرهی شادروان استاد علیِ تجویدی آشنا شدم. دومین باری بود که ویولُن را از نزدیک میدیدم؛ نخستین بار این ساز را در دستان با کفایت مرحوم استاد حسین یاحقی دیده و شیفتهی نوای سحرانگیزش شده بودم. طولی نکشید که دوستیِ پدر و علی تجویدی به معاشرت خانوادگی تبدیل شد که به طور طبیعی من نیز از آن بهرههای فراوان بردم.
فرزند ارشد کرمانشاهی ادامه داد: محل سکونت ایشان خانهای دو طبقه واقع در میدانِ ژالهی سابق، پشت کارخانهی برق در کوچهای بنبست قرار داشت که به همراه همسرشان مرحومه شوکت سالک و دو فرزندشان زری و سعید زندگی میکردند؛ در آن اقامتگاه بود که با چهرهی استادانی چون شادروان حسین تهرانی و مرحوم مرتضیخان محجوبی آشنا شدم. در اتاقی میز بزرگِ دوازده نفرهای وجود داشت که بر روی آن چندین دستگاه ویولُن در اندازههای یکدوم، سهچهارم و چهار چهارم قرار داشتند و مشخص بود که استاد از این مکان برای تدریس و تمرین شاگردانش استفاده میکند.
وی به معرفی بیشتر تجویدی پرداخت "علیِ مختار تجویدی، نوهی سلطانالکتاب خوشنویس و فرزند هادیخان مینیاتوریست، سال 1298 خورشیدی در خانوادهای هنرپرور اصفهانی، در تهران چشم به جهان گشود و از کودکی شیفتهی موسیقی بود و زیر نظر مرحوم ظهیرالدینی با نواختن فلوت آشنا شد و به تدریج وارد عرصهی هنر موسیقی شد".
-ساز فلوت او را راضی نکرد و به همین سبب این استاد گرانقدر، ویولن را به عنوان سازِ تخصصی خویش انتخاب کرد؛ وی مدت دو سال زیر نظر استاد حسینِ یاحقی به تمرین پرداخت و به دنبال آن مدت هفت سال در کلاس شادروان استاد ابوالحسن صبا به آموختن هنر نوازندگی و نُت و آوانویسی ممارست و متعاقب آن مدت مدیدی از محضر استادان موسیقیِ سرشناسی چون رکنالدین خان مختاری معروف به سرپاس مختاری، اسماعیل قهرمانی، موسیخان معروفی و حاج آقا محمد ایرانی مجرد معروف به حاج آقا دگمهای کسب فیض کرد.
-مقارن سالِ 1332 خورشیدی فعالیت آهنگسازیِ استاد علی تجویدی در کنارِ کارمندی سازمان قند و شکر آغاز شد و برای خلقِ جاویدان آثارِ آهنگینِ موسیقی ایران، شخصاً هفتهای دو مرتبه شاهد ارتباط این استاد عزیز با پدر فقیدم رحیمِ معینیِکرمانشاهی بودم که نتایج آن یکی پس از دیگری با صدای خوانندگان مطرح آن روزگار، غوغایی برپا میکرد.
معینی بخشی از کارنامه مشترک پدرش و تجویدی را به خبرنگار ایسنا این گونه معرفی میکند: حاصلِ این حشر و نشر هنری تا تأسیس برنامهی وزین گلهای رنگارنگ، خلق آثار ماندگاری چون "روزگار بُگذشته"، "جدائی"، "نگران"، "کودکی"، "سفر کرده"، "بازگشته"، "ثمرگلها"، "آشفتهحالی"، "یاد من کُن"، "بس کن"، گوشهگیر، تنهای تنها ماندهام و پس از افتتاحِ برنامهی گلها و تشکیلِ ارکستری به همین نام، آثارِ جاویدانی چون، سنگِ خارا، عشق، شب، چه میشد، حیرانم، نبودم اگر من و بسیاری دیگر از این دست در ادبیّاتِ آهنگینِ ایران شد.
فرزند شاعر و ترانه سرای بلندآوازه ایرانی در ادامه درباره پدر خودش میگوید: پدرم تا بیش از سال 1352 کارنامهای با اشعار گوناگون و بسیاری داشت، که آهنگسازی شده و به سمع همگان رسید، البته بیشترین تعداد آثارِ پدر با آهنگهای شادروان حبییباللهِ بدیعی به گوشِ صاحبنظران رسیده که مجموعاً بالغ بر 50 ترانه است. اما رفاقت پدر با تجویدی به شناختی بسیار خوب از هم انجامیده بود و حدود 40 ترانه حاصل این رفاقت بود.
وی اداه میدهد: بارها به خاطرِ تعویض یک واژه توسّط مرحوم دکتر نیّرسینا، ممیّز ادبیِ آن روزها، آنچُنان مشاجراتی صورت میگرفت که باعثِ حملاتِ عصبیِ پدرم میشد.
حسین معینی کرمانشاهی بخش دیگری از کارنامه پدر را مربوط به سالهای فعالیت در رادیو میداند: سال 1334 خورشیدی همزمان با تشکیل برنامهی "گلهای رنگارنگ" تا زمان استعفای مرحوم داوود پیرنیا، بنیانگذار آن، یعنی 1346 خورشیدی، نتیجهی همکاریِ 12 سالهی معینی کرمانشاهی با پیرنیا، 88 ترانه است که در این مجموعه اجرا شده است؛ مانند "سنگ خارا" "عالم دل" "چه میشد" "حکایت نگفته" "داد از دل" "باز آمد" "آذربایجان" "نبودم اگر من" "شیدا شدهام" "خشم طبیعت" "شعلهی سرکش"و بسیاری دیگر از این دست است.
به گفته فرزند رحیم معینی کرمانشاهی مرحومِ تجویدی بعد از انقلاب چون دیگر نوازندگان و آهنگسازانِ مشهور خانهنشین شد. این درحالی ست که به گفته نعمتالله ستوده، بعد از دوران بازنشستگی، تجویدی حقوق بازنشستگی خود را از ارگانهای رسمی داشته، اما به دلیل بد بودن اوضاع فرهنگی کشور در این زمان و مشغولیت معینی کرمانشاهی در عرصه های فرهنگی همچون روزنامهنگاری، نقاشی و ترانه سرایی جنگ سنگین روزگار روح این هنرمند والا مقام را بیشتر از هم کیشانش خلید.
15 آبان ماه، سالروز تولد علی تجویدی، آهنگساز زبر دست ایرانی است و 26 آبان ماه، سالگرد در خواب خفتن رحیم معینی کرمانشاهی. آثار موسیقیایی به جا مانده از این تیم دونفره هنری، خاطرهساز بسیاری از هنرنیوشان حال حاضر است.
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/75901/