بررسی ایرانهراسی در سیاست خارجی آمریکا در دوران پسابرجام
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان- سعید
سلیمان زاده، علی امیدی و عنایتالله یزدانی در مقاله ای با عنوان " تحلیل
سازهانگارانه ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا در دوران پسابرجام" به
بررسی دلایل، اهداف و پیامدهای ایرانهراسی در سیاست خارجی آمریکا در دوران
پسابرجام پرداختند.
بر اساس این تحقیق، اگرچه گمان
میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هستهای در دولت یازدهم مؤلفه
ایرانهراسی را تضعیف کند، اما در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت
نگرفت و رویکرد تهاجمی دونالد ترامپ و افراد کابینهاش بر ضد تهران، حکایت
از تشدید ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا دارد.
در این پژوهش، فرضیه اصلی مقاله بر
این است که نقش "مککارتیسم جدید در بازار ایدهها"، "هویت دولت" و
"کنشهای گفتاری" از مهمترین دلایل تداوم ایرانهراسی در دوران پسابرجام
محسوب میشوند که از جمله مهمترین اهداف آن نیز القای هزینهمند بودن
رابطه با ایران به منظور جلوگیری از بهبود اوضاع اقتصادی این کشور و تغییر
رفتار جمهوری اسلامی نسبت به برخی مسائل منطقهای و داخلی ارزیابی میشود.
در نهایت مهمترین پیامدهای آن نیز میتواند «احتمال فروپاشی برجام» و
«بازتولید مجدد الگوی تخاصم و دشمنی بین دو کشور» باشد.
در این پژوهش، به ترتیب نقش «هویت
دولت» و «کنشهای گفتاریِ» کارگزاران دستگاه سیاست خارجی آمریکا و به تبع
آن، ایرانهراسی در سیاست خارجی این کشور مطالعه شد. در ایران، اغلب
مطالعات سازهانگاری پیرامون موضوعات مختلف، عموماً از سطح سازهانگاری
محافظهکار فراتر نرفتهاند. همچنین از آنجایی که مقوله هویت و دستاوردهای
برجام در حال حاضر به یکی از مهمترین دغدغههای جمهوری اسلامی تبدیل شده
است؛ مقاله در صدد پاسخگویی به نیازها و دغدغههای عمیق فرهنگی، سیاسی و
اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است.
نویسندگان، دوران پسابرجام را به
عنوان یک مرحله یا برهه تاریخی معرفی میکنند که ایران هراسی در سیاست
خارجی آمریکا به شدت اوج گرفته است. در واقع یکی از مهمترین دلایل نگرانی و
خشم تندروهای آمریکایی از توافق هستهای و تأیید فعالیتهای صلحآمیز
ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی این است که برجام عمیقاً بر بازار
ایدهها در آمریکا تأثیرگذار بوده و به ضرر برخی ایدههای ضد ایرانی،
عاملان و طراحان اصلی آنها تمام شده است و همین مسئله تلاش برخی جناحهای
تندرو جهت حفظ و برتری ایده ایرانهراسی را دو چندان کرده است.
شاخصه این پژوهش، تمرکز بر
هستیشناسی معناگرا - مادیگرای سازهانگاری است. نویسندگان استدلال
میکنند که در کنار عوامل مادی از جمله تحریمها و جریمهها، عوامل معنایی
همچون ایرانهراسی، حافظه تاریخی، بازنماییهای منفی از هویت خود و دیگری و
استفاده از کنشهای گفتاری نامناسب از موارد نافرجامی برجام محسوب میشوند
که کمتر به آنها پرداخته شده است. از دیدگاه نویسندگان عوامل مادی و
معنایی هر دو، گزینههای سیاستگذاری و رفتار بازیگران را تعیین یا محدود
میکنند و بدون توجه به عوامل معنایی (آنچه مقامات ایران و آمریکا از آن
تحت عنوان «روح برجام» یاد میکنند)، توافق هستهای شرط لازم اما شرط کافی
برای ادغام ایران در اقتصاد و جامعه جهانی نبوده است.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/83715/