روی دیگر امیرکبیر
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - تاریخ، عرصه فعالیت یک موجود کنشگر غیر قابل پیش بینی به نام انسان است، امروز میان تاریخدانان دنیا یک بحثی وجود دارد که اگر زاویه نگاه ما به موضوعات تاریخی اینگونه نبود چه میشد؟ و یا عدهای با قوای تخیل خود تاریخ را به گونهای دیگر میبینند و سعی دارند با چنین هدفی آینده را پیشبینی کرده و بسازند. برخی از کارشناسان تاریخ بر این باورند که اگر امیرکبیر کشته نمیشد شاید در پایان عمرش فردی مستبد بود.
.امیرکبیر در سال 1268 هجری قمری در باغ فین کاشان به دستور ناصرالدین قاجار به قتل رسید
در همین زمینه مسعود کثیری- استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در گفت و گو با خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، روایتی از زندگی امیرکبیر را ارائه و سپس با تغییر زاویه نگاه به تاریخ سوالاتی را مطرح میکند که در گفت و گوی ذیل بیشتر با آن آشنا خواهیم شد.
ایسنا: در خصوص دوران کودکی امیرکبیر توضیحاتی بدهید.
میرزا تقی خان فراهانی که در دوره ناصرالدین شاه به امیر کبیر ملقب شد، بر حسب تصادف پدرش در دربار کار میکرد و آشپز باشی یکی از خاندان های بزرگ ایران تحت عنوان خاندان قائم مقام فراهانی بود. میرزا تقی خان در یک خانواده عادی به دنیا آمد، اما مردم فراهان مردم بسیار باهوش و بااستعدادی بوده و هستند و از آنجا خاندانهای بزرگی برخاستند و در تاریخ ایران درخشیدند. میرزا تقی خان فرزند آشپز قائم مقام بود و بر حسب تصادف چون غذای فرزندان قائم مقام را هر روز میبرد پشت در مکتب خانه معطل میشد و به سخنان مولای مکتبدار گوش میداد. او یک روز بر حسب تصادف به سوالی که ملا مطرح میکند و فرزندان قائم مقام نتوانستند پاسخ دهند پاسخ داد و چون قائم مقام هم در جلسه حضور داشت و از هوش و ذکاوت وی خوشش آمد او را از سمت خان شاگردی برداشت و به وی اجازه داد که در کنار فرزندانش درس بخواند.
امیرکبیر چگونه توانست به نظام سیاسی ایران وارد شود و چرا به چنین جایگاهی در نظام قاجاریه رسید؟
این اتفاق زمینه ورود امیر کبیر به نظام سیاسی ایران را فراهم کرد و به همین طریق درس خواند و به خاطر فرهیختگی ذاتی که داشت سریع مراحل رشد و تعالی را طی کرد و همیشه یار و مددکار قائم مقام فراهانی بود و مدتی پیشکارش بود، مدتی امیر نظام بود و مدتی هم برای عذر خواهی ماجرای قتل گریبایدوف همراه با یک هیئت ایرانی به روسیه رفت. حضور در کشورهای همسایه دید امیرکبیر را وسیع کرد او مدتی به عنوان سفیر ایران در مذاکرات اختلافات مرزی بین ایران و عثمانی در عثمانی شرکت کرد و نزدیک به سه سال در عثمانی ساکن بود تا اینکه توانست بنیانهای رفع یک اختلافی را بگذارد که دیگر جنگهای ایران و عثمانی پس از آن به اتمام رسید. مجموع این اتفاقات موجب شد تا امیرکبیر یک دید باز و فراتر از سایر سیاستمداران همه رده خودش نسبت به مسائل سیاسی پیدا کند و از طرفی هم توان و فرهیختگی داشت و شخصیت ویژهای داشت که پیشکار ولیعهد در تبریز شد. بعد از مرگ محمد شاه و به تخت نشستن ناصرالدین شاه به خاطر لیاقتی که در امور به تخت نشاندن شاه از خود نشان داد به لقب امیرکبیر و صدر اعظم ناصرالدین شاه ملقب شد، در آن زمان وقتی که شاه از دنیا میرفت و شاه بعدی میخواست در راس امور قرار گیرد پروسه انتقال قدرت به راحتی صورت نمیگرفت بلکه همیشه یکه عده مدعی سلطنت بودند و شورش به پا میکردند، اما این بار شورشها کم و محدود بود و سریع از بین رفت و امیرکبیر در این زمینه نقش زیادی ایفا کرد. زمانی که امیرکبیر صدر اعظم شد اهداف درازمدت ذهن خود را به شدت دنبال کرد و چون ناصرالدین شاه هم کم سن و سال بود و زیر نظر امیرکبیر بزرگ شده بود یک حس پدرانه نسبت به شاه داشت و این حس پدرانه باعث شده بود که ضوابطی را که درباریان در برخورد با شاه رعایت میکردند رعایت نکند، امیرکبیر خودش را مقید میدانست همچنان مانند معلم با شاه رفتار کند.
دلایلی که امیرکبیر در دربار ناصرالدین شاه دچار مشکل شد چیست؟
دومین مساله ای که امیرکبیر بنا به مقتضیات زمان خودش برای پیشبرد برنامههای اصلاحی خود انجام داد این بود که خشونت بیش از اندازه به خرج داد هم در برخورد با خارجیها و هم در برخورد با داخلیها، او در ابتدای کار برای اداره کشور سپاه مجهز و پول در نظر گرفت و چون پول باید از محل مالیات مردم تامین میشد سعی کرد به سوی تنظیم مالیات برود و از هدر رفت مالیات در مصارف غیر ضروری جلوگیری کرد و همین موضوع دشمنان زیادی برای او ایجاد کرد.
رفتار امیرکبیر همیشه باعث ایجاد نوعی تردید در ناصرالدین شاه میشد و همیشه در ذهن شاه این وجود داشت که مبادا امیرکبیر روزی جایگاه من را تصاحب کند، امیرکبیر کتابچه ای داشت که در این کتابچه خیالات و آرزوهای خودش برای ایران را نوشته بود و سعی میکرد آنها را اجرا کند، از جمله خیالات امیرکبیر ایجاد مشروطه است و حکومت مشروطه چیزی نبود که یک پادشاه مستبد از آن خوشش آید چون در حکومت مشروطه افراد نسبت به مردم و نمایندگان مردم در مجلس جوابگو میشوند. این اتفاقات زمینه مساعدی را فراهم کرده بود که بدگوییهای درباریان درباره امیرکبیر در ذهن شاه تاثیرگذار باشد و از طرفی قدرت های خارجی که با وجود امیرکبیر احساس میکردند دیگر مثل قبل نمیتوانند در حکومت ایران نفوذ داشته باشند، هیزم بیار این آتش شدند.
پس از قتل امیرکبیر جانشینان او چگونه عمل کردند؟
به دلیل این اتفاقات بعد از سه سال امیرکبیر تبعید و بعد از مدتی در حمام فین کاشان کشته شد. پس از آن کسانی روی کار آمدند که نتوانستند اهداف بلند مدت امیر را دنبال کنند خیلیها دلشان میخواست مثل او باشند و حتی خود ناصرالدین شاه هم در یک برهه زمانی اصلاح طلب است و تلاش میکند اصلاحات به وجود آورد اما به دلایلی نمیتواند، زیرا اولا آن توان را ندارد و ثانیا فساد موجود در حکومت استبدادی مانع از آن است شاه بتواند از قدرت خودش کم کند. اینها همه باعث شد بعد از مدتی تمام اقدامات اصلاح طلبانه امیرکبیر از بین برود یا کمرنگ و تضعیف شده، اجرا شود وی اقدامات متعددی در زمینه علوم نظامی داشت و با تاسیس دانشکده افسری در دارالفنون میخواست یک سپاه کارآزموده و دائمی را تاسیس و اقداماتی هم در زمینه بهداشت و درمان و ارتقا سطح سلامت جامعه میخواست انجام دهد با انجام واکسیناسیون و به وجود آوردن بیمارستان ها و ...کشور را نظمی ببخشد که نشد. ما تاریخ را چراغی فرا روی آینده میبینیم و معتقدیم اگر گذشته را خوب ببینیم میتوانیم آینده را آنگونه که میخواهیم بسازیم، بنابراین ما میگوییم گذشته مبنایی برای آینده است و ملتی که گذشته خودش را نشناسد و خاطرات گذشته را فراموش کند دچار خمودگی، افسرگی و سردرگمی خواهد شد.
نگاه ما به تاریخ فقط باید روایی باشد یا میتوان نگاه نقادانه هم داشت اصلا میتوان در مباحث تاریخی زاویه نگاه را تغییر دهیم؟
در تاریخ نباید نگاهمان صرفا یک نگاه روایی باشد بلکه باید یک نگاه نقادانه باشد و نگاه نقادانه میتواند حاوی سؤال های زیادی باشد، چرا امیرکبیر و بقیه نخبگان ما نتوانستند کارهای خود را اجرایی کنند؟ آیا مشکل در ساختار حکومت بود؟ آیا مشکل در ساختار اجتماع ما بود؟ آیا روش هایی که انتخاب میکردند اشتباه بود؟ اساسا اگر موفق میشدند و به این سرنوشت دچار نمیشدند نهایتا به کجا میرسیدند؟ آیا موفق میشدند منویات اصلیشان را انجام دهند؟ امروز ما کجا قرار داشتیم؟ امروزه بین علمای تاریخ در دنیا یک مبحثی وجود دارد تحت عنوان اگر اینگونه نبود یا اگر اینگونه میشد و سعی میکنند با استفاده از قوای تخیل خودشان وقایع تاریخ را به گونه ای دیگر ببینند با این هدف که آینده را پیش بینی کنند و بسازند. در حال حاظر این سوال مطرح است اگر امیرکبیر کشته نمیشد چه اتفاقی میافتاد و امروز ما کجا قرار داشتیم؟ آیا امیرکبیر با آن شیوهای جلو میرفت با آن خشونت و شتابی که به خرج میداد میتوانست موفق شود؟ اگر امیرکیبر زنده بود آیا ما امروز اینگونه از آن یاد میکردیم؟ و تعداد زیادی خیابان و تالار به نامش میزدیم؟ و در سال مرگش مصاحبه انجام میدادیم؟ یا اینکه به عنوان یکی از مظاهر استبداد و دیکتاتوری از وی یاد میکردیم؟ آیا در برخورد با یک جامعهی سنتی که سنتهایش در طی قرن های متعدد ریشه دارد ما میتوانیم اینگونه برخورد کنیم؟ آیا برخوردهای سلبی و ایجابی به این شکل در جامعه جواب میدهد؟ راه درست چیست؟ آیا گناه کشته شدن امیرکبیر یا برکناری آن یا حذف شدن وی فقط باید به گردن شاه و جامعه باشد یا اینکه باید به گردن یک روندی انداخت؟
این ها سوالاتی است که اگر بتوان به آن ها جواب داد ممکن است بتواند برای آینده راهگشا باشد، به عنوان مثال امروزه ما از رضاخان به عنوان یک چهرهی منفور یاد میکنیم، چرا؟ زیرا رضاخان کشته نشد اگر رضاخان هم در سال 1304 قمری کشته شده بود ممکن بود امروزه به گونهای دیگر از آن یاد کنیم چرا؟ چون هرچه که تا آن زمان میبینید خدمات است، اما بعدا در طول زمان رضا شاهی که اول دارد خدمات عمومی انجام میدهد شروع به حذف نخبگان جامعه میکند به حذف کسانی که از وی حمایت کردند و در این پروسه حذف دور بر آن خالی میشود و حکومت آن منجر به یک حکومت دیکتاتوری میشود. چرا آتاتورک در ترکیه موفق شد، اما رضاخان در ایران موفق نشد؟ چون آتاتورک یک پس زمینه بسیار محکمی از احزاب پشت سر خودش داشت، خودش را نماینده احزاب میدانست اما رضاخان به خاطر آن حس تاریخی که بین مردم ما وجود دارد خودش را دیکتاتور مطلق میدانست و میگفت من از همه بهتر فکر میکنم از همه بهتر میاندیشم و از همه بهتر حرف میزنم و از همه بهتر عمل میکنم.
با وجود این تفاسیر پیشبینی شما از شخصیت امیرکبیر اگر کشته نمیشد چه بود؟
میتوانم پیش بینی کنم اگر امیرکبیر کشته نمیشد نهایتا یک شخصی مانند رضاخان میشد بنابراین همه کسانی که دوست دارند در حوزه تاریخ پژوهش انجام دهند باید نگاهشان این باشد که سوالات جدید مطرح کنند سوالاتی که پاسخ دادن به آنها حداقل ذهن افراد را برای نگریستن به آینده آشنا تر کند.
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/83902/