پیام سپاهان
انقلاب اسلامی، سرآغاز جوشش ادبی زنان
چهارشنبه 9 مرداد 1398 - 8:43:07 AM
ایرنا

پیام سپاهان- زنان  ایران با وجود تمام محدودیت های ناشی از انگاره های جنسیتی  اشتباه که در جامعه رایج است، توانسته اند توانایی های خود را در بخش های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی به اثبات برسانند،  در این میان ادبیات نیز میدانی است که  زنان در آن به نفوذی انکار ناپذیر دست یافته اند.

بر اساس یافته های پزوهشی شماری از صاحبنظران بخش ادبیات کشور، اندکی قبل از مشروطه، در سال 1278 ،نخستین انجمن مقلد فمینیسم در ایران، تحت عنوان "انجمن آزادی زنان" تاسیس شد و مطبوعات مروج فمینیسم  مانند صور اسرافیل، مساوات، ایران نو و ندای وطن، به ترویج عقاید فمینیستی پرداختند.

اما با وجود آغاز این تلاش ها هنوز هم زنان خلق شده در داستان های مردان در بیشتر موارد موجوداتی کم عقل یا بی خرد یا احساساتی به شمار می آیند. مردانی نیز در همین ایام سعی در التیام چهره مخدوش زن ایرانی در عرصه ادبیات داستانی داشتند؛ از جمله آنان صادق هدایت بود که نگرشی مدرن به زن انداخت.

بر اساس اسناد موجود، همزمان با مشروطه، یکی از خواسته های روشنفکران، حقوق برابر زن و مرد بود،  اما جامعه ایرانی که به آرامی از سنت های کهن خود فاصله می گرفت، آمادگی حضور زنان در عرصه های اجتماعی را نداشت.در این دوره  از آنجا که شرایط اجتماعی به طور کامل برای حضور زنان فراهم نشده تعداد زنان نویسنده انگشت شمار است.

 اساسی ترین پایه برای شروع یک حرکت ماندگار در عرصه ادبیات برای زنان، همه گیر شدن آموزش خواندن و نوشتن بود. بنا به اظهار کارشناسان در اوایل دهه 1280 جامعه به زنان اجازه یادگیری نوشتن نمی داد.در دوران سلطنت قاجار، برخی خانواده ها به دخترانشان اجازه دادند تا خواندن را بیاموزند. اما مردم بر این باور بودند » یادگیری نوشتن همچنان برای آنان امری ممنوع به حساب می آمد، زیرا که اگر زنان نوشتن را بیاموزند، نامه های عاشقانه به مردان می نویسند و موجب ننگ خانوادههای خود می شوند.

  در این دوران، حرکت های موثری از سوی زنان در حال شکل گیری بود که موجب رواج سواد و همچنین رشد شعور اجتماعی زنان گردید که مهم ترین آنهاگشایش مدارس دخترانه، انتشار نشریات زنانه و همچنین شکل دهی سازمان های زنانه بود.

گرچه در این دوران به استناد منابع موجود، هنوز نسبت زنان نویسنده و شاعر به مردان ، بسیار پایین و قابل چشم  پوشی است، اما رشد سواد و تشکیل انجمن های زنانه، از جمله اقداماتی بود که زنان را به استقلال و کسب هویت نزدیک می نمود. به همین دلیل بود که پس از همه گیر شدن سواد و گسترش فعالیتهای ادبی، زنان بیش از همه به رمان گرایش پیدا کردند.

برآیند تحقیقات پژوهشگران این حوزه نشان می دهد از ابتدای تحولات مشروطه تا سال 1310 که داستان نویسی ایران سال های آغازین خود را می گذراند، نام هیچ زنی در تاریخ داستان نویسی نیامده است. تنها اثر زنانۀ این سال ها، کتاب خاطرات تاج السلطنه است که به تشویق معلم او، سلیمان سپهبدی، در سال 1303 نوشته شد. این خاطرات، تاریخ زندگی اوست و به نوعی می توان آن را یک رمان تاریخی نیز قلمداد کرد.

در این زمان با وجود این که در عرصه نویسندگی زنان اتفاق مهمی رخ نداد، در عرصه سیاسی تحولات مهمی در حال شکل گیری بود. طی این دهه، تمام گروه های مختلف سیاسی از راست افراطی تا چپ افراطی، برای کسب اهرمهای کنترل جامعه با یکدیگر در نبرد بودند. این فضای اختناق و اختلاف، شرایطی به قدر کافی منعطف ایجاد کرد که گروه های زنان می توانستند در آن قد علم کنند؛ به عبارتی، چند دستگی گروه ها در این سالها، فضا را برای طرح خواسته هایی به منظور ایجاد تغییرات فراهم کرده بود.

از سال 1309 تا 1320  تنها 2 زن، داستان نوشتند. نخستین زنی که داستان، به معنی امروزی آن نوشته است، ایران دخت تیمور تاش است که داستان "دختر تیره بخت و جوان بلهوس "را در سال 1309 به چاپ رساند.زهرا خانلری نیز ،" پروین و پرویز" و" ژاله یا رهبر دوشیزگان" را منتشر کرد.

پس از آن تا سال 1327 که سیمین دانشور اولین اثر خود، "آتش خاموش" را منتشر نمود، به نام نویسنده دیگری بر نمی خوریم. اسناد تاریخی نشان می دهد در این سالها، شکست دیکتاتوری رضا شاه به دلیل جنگ جهانی و حوادث شهریور موجب شد تا گروه ها، احزاب و جریانهای مختلف سیاسی بتوانند شعارهایشان را مطرح کنند.  در میان این شعارهای سیاسی مسائلی مطرح می شدند که خواست زنان ایرانی نیز بودند.

البته هنوز بخش بزرگی از جامعۀ ایرانی، روستا نشین بودند و به دنبال آن این خواست ها، مطالبه زنان شهری بود که از سوی افراد آشنا با حقوق زنان مطرح می شدند. در دوره پهلوی دوم نیز دولت برای این که بتواند بر اعتراضات و هیجانات جامعه مسلط شود و پایه های خود را مستحکم کند ، به ناچار این شعارها را به مرحله اجرا در آورد و زنان توانستند به برخی از حقوق خود دست یابند.

در سالهای آغازین دهه 30 جنبش حقوق زنان  بار دیگر فعالیت های خود را از سر گرفت، اما این بار با حرکتی محتاطانه و در سایه دیکتاتوری ای پنهان. در عرصه ادبی نیز همچون دهه های پیش از آن، سیر حرکت زنان در ادبیات داستانی بسیار به کندی پیش می رفت و هنوز نگاه و صدای تازه ای پدید نیامده بود که بتوان آن را حرکتی جدید در این وادی به شمار آورد.

در این دهه، ملکه بقایی کرمانی، رمان" بوسه تلخ" را نوشت و بهین دخت دارایی، داستان "حرمان" را به رشته تحریر درآورد. همچنین مهین توللی، مجموعه داستان "سنجاق مروارید" را انتشار داد. آثار پدید آمده در این دوره زمانی ارزش ادبی چندانی ندارند؛ تنها از نظر تاریخی و ظهور اولیه داستان نویسان زن، واجد اهمیت هستند.

در این میان به گفته صاحبنظران، ترویج و شیوع داستان های پلیسی و عشقی و همه گیر شدن آن از طریق پاورقی روزنامه ها و مجلات هفتگی و ماهنامه ها در این دهه، گرچه هنوز به شکل قابل قبولی از طرح مسائل زنان نرسیده بود، اماحضور زنان را به عنوان قهرمانان درجه یک این داستان ها به تثبیت رساند و موجب تحکیم حضور زنان در ادبیات داستانی گردید.

بررسی اسناد مربوطه نشان می دهد در فاصله سال های 1340 تا 1349 ، نویسندگی زنان به مرتبه ای رسیده بود که برای نخستین بار به انعکاس مسائل و رنج های  زنان می پرداخت. در این دوره با یک گروه نویسنده مواجه می شویم که داستان نویسی را به طور پیگیر دنبال می کنند و به تعبیری، یک جریان داستان نویسی زنانه پدید می آورند به طوری که  برخی از آنان به چهره های طراز اول داستان نویسی ایران تبدیل می شوند.

از جمله زنان نویسنده ای که حرکت زنانه نویسی با آثار آنها آغاز گردید، سیمین دانشور بود که داستان اول او، گرچه داستان درخشانی نبود، اما جسارت سیمین، به زنان دیگر نیز جرأت داد که قلم به دست بگیرند و از دنیای درون و برون خود بنویسند و بدین ترتیب جانی تازه به کالبد بی جان ادبیات زنانه کشورمان بخشید.

مهم ترین اثر دانشور،" سووشون"، در سال 1348 پدید آمد. اثری که با انتشار آن، فصلی تازه در ادبیات داستانی ایران گشوده شد. در این داستان با زبانی دقیق، محکم و شاعرانه، دگرگونی های منطقۀ فارس در سال های جنگ جهانی دوم، از دریچۀ دید یک زن به تصویر کشیده شده است.توصیف هنرمندانۀ دنیای عینی و ذهنی زنان، از بزرگ ترین توفیق های دانشور در این رمان است.

علاوه بر دانشور به گفته کارشناسان، مهشید امیر شاهی، مجموعه داستان هایی با نام های"مثل سار بی بی خانم"، " بعد از روز آخر و" به صیغه اول شخص" نوشت که ماجراها را تنیده در طنزی ظریف بازگو می کند و در اغلب آنها به نوستالژی های زنانه و خاطرات دور کودکی اشار ه ای ظریف می نماید.

با ادامه بررسی اسناد پژوهشی موجود در می یابیم که ادبیات زنان در دهه پنجاه در ادامه همان روندی بود که از سال های دهه چهل آغاز گردید. در این سال ها نویسندگان زن در داستان هایشان با جسارت بیشتری دربارة زنان و مشکلات آنان می نوشتند و از اینکه یک زن را به عنوان قهرمان آثارشان انتخاب کنند و جزئیات زندگی او را برای مخاطبانشان به تصویر بکشند، واهمه ای نداشتند.

شهرنوش پارسی پور از مهم ترین نویسندگان زن در دهه پنجاه بود. او در نخستین رمانش ، "سگ و زمستان بلند"،  از زاویه دید دختری مرده به روایت گری می پردازد که در اثر برخورد با مشکلات مبارزی آزاد شده از زندان و رفاه طلبی طبقۀ متوسط دچار سرگشتگی عمیقی شده است. همچنین مجموعه داستان های کوتاهش به نام "آویزه های بلور "در سال 1356 منتشر شد. اما سومین اثر او که به نام "تجربه های آزاد"  در سال 1357 منتشر گردید ، از جمله زنانه ترین آثاری بود که تا آن زمان چاپ شده بود. گلی ترقی نیز که فعالیت خود را از دهۀ چهل آغازکرده بود، در این سالها رمان "خواب زمستانی" را درباره  شخصیت های منزوی و تنهایی نوشت که در رؤیای رهایی از وضعیتی ناخواسته اند. اما قادر به حرکتی برای تغییر وضعیت خود نیستند.فریده رازی از دیگر نویسندگانی است که  داستان نویسی را در این دهه با مجموعه "عطر مه آلود شامگاه" و رمان "روزعذاب" آغاز می کند.

در دهه شصت، علاوه بر نویسندگان دهه های گذشته چون سیمین دانشور ، گلی ترقی و شهرنوش پارسی پور، زنان دیگری نیز وارد عرصه داستان نویسی شدند. از جمله آنان منیرو روانی پور بود که با نخستین مجموعه داستانش" کنیزو" به عنوان نویسنده ای شهرت یافت که به رنج ها و حسرت های زنان در فضای وهمناک جنوب می پردازد.

او در این دهه علاوه بر این مجموعه داستان، رمان" دل فولاد" و مجموعه داستان " سنگ های شیطان" درباره مشکلات عاطفی و معیشتی زنان نوشت. فرخنده آقایی نیز داستان نویسی را با انتشار مجموعه داستان" تپه های سبز" در این دهه آغاز کرد.

به اعتقاد برخی از استادان دانشگاه دهه اول انقلاب که هنوز دوره رکود قلمی زنان را طی می کرد، با آغاز دهه دوم (دهه هفتاد) جهشی اساسی یافت؛  برای نمونه مجموعه داستان "مولود ششم" از منصوره شریف  زاده در این زمان تبدیل به چندین مجموعه و اثر ادبی شد.

همچنین  "نرگس ها" و "زن شیشه ای" از نرگس تجار و "عالم و آدم" از مریم جمشیدی، "کوه های آسمان"  از سمیرا اصلان پور، "سرود اروند رود"  از منیژه آرمین  از آثاری است که طی دو سال پی در پی منتشر شدند. مریم صباغ زاده ایرانی، طاهره ایبد و افسانه گیویان نیز از جمله داستان نویسانی بودند که آثارشان بیانگر و نمودار فعالیت و رشد کمی و و کیفی زنان داستان نویس در این دهه است.مریم جمشیدی علاوه بر" کوه های آسمان"، دو مجموعه داستان به نام های "گهوارة چوبی "و "عالم و آدم"  را منتشر کرد که محتوای آنها، ناراحتی ها و گرفتاری ها و مسائل ارزشی زن در دوران پس از انقلاب است.

زنان پس از انقلاب اسلامی به باور تحلیلگران امر  خود را  بیش از پیش در شعر نشان دادند، در قالب‌های مختلف و با موضوعات متعدد همانند انقلاب، دفاع مقدس و پایداری شعر سرودند. پس از انقلاب اسلامی ایران نمایشنامه نویسی نیز به طور جدی‎تری در ادبیات ایران دنبال شد.

دهه شصت را باید دوره معرفی نویسندگان جوان به عرصه داستان نویسی دانست. اگرچه از لحاظ کیفی، آثار داستانی زنان این دهه تفاوت آشکاری با سال های پیش از آن ندارد، اما از این جهت که زمینه برای ورود نویسندگان زن بیشتری به این عرصه فراهم گردید که پزوهشگران ادبی معتقدند دوره مهمی در تاریخ داستان نویسی زنان به شمار می آید.

داستان نویسان زن، به ویژه در دهه هفتاد و هشتاد، به مشکل هویت و جایگاه زن ایرانی در یک مرحله  تغییر و تحول اجتماعی می پردازند و تلاش برای خودیابی را با انتقاد از جامعه مرد سالار در می آمیزند که زنان را در حجابی از باید ها و نباید ها محبوس می کند.در این زمان،  آثار زنان نویسنده از نظر کمی و کیفی  در حال رشد بوده است و نوشته های آنان به آرامی خود را به شکل مستقلی از داستان نویسی تبدیل کرده است. در کنار نویسندگان کهنه کار تر، نویسندگان بسیاری در این دو دهه شروع به فعالیت در زمینه داستان نویسی کرده اند.

به عقیده تحلیلگران، دهه هفتاد هم در بعد اجتماعی و هم در بعد ادبی، دوره روشنی در تاریخ زندگی زنان ایرانی است. چرا که یکی از اهداف جنبش دوم خرداد و به طور کلی، جریان روشنفکری پس از انقلاب و تلاش برای بازنگری در قانون اساسی و فرهنگ، در این سال ها سبب گشایش های بی سابقه ای در امور زنان می گردد.

از سوی دیگر، در عرصه ادبیات داستانی نیز، زنانی که از سالها پیش شروع به فعالیت کرده بودند، جایگاه مستحکمی در دل ادبیات داستانی یافتند و با اقتدار و اعتماد به نفس بیشتری، همراه و همپای مردان نویسنده، فرم های نوی داستان نویسی را به عنوان قالب آثار تازه شان بر می گزیدند.

بر اساس منابع موجود همچنین دهۀ هفتاد  دهه ای برای محکم کردن جای پای زنان در بستر ادبیات داستانی است . اما این جریان رو به رشد در دهه هشتاد، به شکل مستقلی از ادبیات داستانی فارسی تبدیل شد که با آنچه که مردان می نوشتند، تفاوتهای آشکاری داشت. بنابراین، باید دهه هشتاد را آغاز جریان زنانه نویسی دانست.

بنا به اظهار صاحبنظران، در آثار داستانی زنان دهه هشتاد، جسارت در پرداختن به مسائلی که تاکنون در ادبیات زنان سابقه نداشته است، بیش از پیش قوت می یابد و اعتراض علیه برتری مردانه بر روابط اجتماعی و فردی به تم اصلی این آثار تبدیل می گردد. اما آنچه که بیش از هر چیز در داستان های زنانۀ این دهه تازگی دارد، شکل گیری جهان و زبان زنانه و مستقل از جهان بینی و زبان مردانه است. زنان نویسنده در این سال ها، علاوه بر رشد کمی آثارشان، با آزمودن فرم ها و مضامین نو، موجب رشد کیفی این آثار نیز گردیدند. پس از آن در دهه هشتاد، بخصوص سال های پایانی آن، جسارت فروخورد ه زنان در پرداختن به موضوعاتی که ممنوعه تلقی می شدند، بروز یافت و استفاده خودآگاه از زبان زنانه و به طور کلی ایجاد جهان زنانه در اثر، بیش از پیش رخ نمود؛ چنانکه به جرأت می توان از خلق ادبیاتی مستقل و مجزا از ادبیات مردان خبر داد.

با ورود به دهه 90 و گذشت سال های مدید، تکاپوی زنان در فراز و فرود ادبی ایران استمرار یافت. در حوزه دفاع مقدس امروز بسیاری از جوایز را نویسندگان زن جوان از آن خود می‌کنند. انتشار چندین هزار جل رمان، کتاب شعر، ترجمه و داستان از زنان ایران همچنین دست یابی آنان به جایزه های ادبی نشان از این حقیقت مهم دارد که کارنامه درخشان  زنان در کتابچه ادبیات ایران،  فصل قطوری است که اثرگذاری این قشر  پر استعداد و پویا را بیش از پیش نمایان می سازد.

نویسندگان زن معاصر با آگاهی کامل نسبت به حقوق و چالش های زنان، ادبیات معاصر را در مسیری قرار داده اند که دیگر القا کننده  سلطه پذیری، نادانی و بی حق و حقوق بودن زنان نیست بلکه زن را منشا اثر، عشق و قدرت می داند.

به باور کارشناسان ، زنان در سال های اخیر، همزمان با دستیابی به جایگاهی غیر قابل انکار در ادبیات ایران، توانسته اند در شناساندن عواطف، نیازها، احساسات، توانایی ها، حقوق و دغدغه های زندگی هم جنسان خود به جامعه کمک کنند.  نویسندگان زن معاصر به ویژه نسل های جدیدتر آنها، با دانش و بینش وسیع خود توانسته اند به دفاع آگاهانه ازحقوق زنان پرداخته و مختصات آرمان شهر خود را در مقابل دیدگان مخاطبان به نمایش بگذارند؛ آرمان شهری که در آن زن نقشی برابر با مرد را در جامعه ایفا می کند و از حقوقی برابر برخوردار است.

بنا به اظهار صاحبنظران، زنان در عرصه ی شعر امروز می کوشند با نگاهی اعتراضی به تبیین عظمت های روحی و جایگاه اجتماعی همجنسان خود پرداخته و آرمان شهر مورد نظر خود را به مخاطب بشناسانند. آنها سعی دارند در مقابل اتفاق هایی که در جامعه می بینند و به نفع زنان نیست واکنش نشان دهند و منفعل نباشند. چراکه هم در آرمان های انقلاب اسلامی و هم در آموزه های دین مبین اسلام جایگاه ویژه  ای برای زن وجود دارد. این رویکرد به شکل گیری جریانی از شعر متعهد انقلاب اسلامی و پر و بال گرفتن آن منجر شده؛ جریانی که در کنار مسایل اجتماعی زنان به مسایل اجتماعی جهانی توجه دارد و در آرزوی صلح و آشتی جهانی به سر می برد.

برغم گسترش کمی آثار ادبی زنان و مردان در دهه 90، برخی صاحبنظران اما بر این باورند کیفیت داستان سرایی، رمان و شعر در این سالها نسبت به دهه  هشتاد رو به افول رفته است و قلم ها دیگر آن طراوات قدیم را ندارد.

عدم حمایت دستگاه‌های دولتی از  فعالان ادبی، فضای همچنان مردانه ادبیات ایران،  نبود شناخت کافی از جامعه و مشکلات آن،  ضعف نویسندگان در یافتن مضمون و موضوع، دور شدن از بومی گرایی در ادبیات داستانی و کمرنگ شدن فرهنگ اصیل در آثار، نبود مطالعات کافی و آشنایی کم با علوم انسانی در بین فعالان ادبی از جمله کاستی های ادبیات ایران در سال های اخیر از سوی صاحبنظران بیان شده است.

شمار دیگری از ادبیان بر این عقیده اند زنان در ادبیات مردانه ما گم شده‌اند، به طوری که به‌ جز ادبیات عرفانی در سایر بخش‌های ادبی ایران چندان به زن پرداخته نشده است، از این رو نیاز به عمق بخشی به هویت زنانه همچنان در ادبیات ایران احساس می شود. برخی اما گفته اند آینده داستان‌نویسی و شعر خودمان روشن است و باید منتظر ماند تا ترواش های تازه جوانان علاقه مند به ادبیات رخ بنماید.

به گفته مسوولان،  ادبیات اصفهان بیش از هزار و 300 سال قدمت دارد، اما برغم وجود مکاتب فلسفی، ادبی، طبی، معماری و هنری در اصفهان، باید گفت که جایگاه ادبیات اصفهان مورد غفلت واقع شده است.

استان اصفهان به عنوان دومین استان از نظر میزان فعالیت و تعداد انجمن‌های شناسه‌دار است.  از 117 انجمن فعال در استان اصفهان، 69 انجمن برای دریافت شناسه به سامانه جامع امور انجمن‌های ادبی کشور مراجعه کرده اند.

به گفته آنان نقش زنان اصفهان در پیدایش داستان نویسی معاصر زنان بسیار مهم و اساسی بوده است. از جمله این تاثیر می توان به انتشار مجله ای به نام"زبان زنان" اشاره کرد که  آن را آغاز داستان  نویسی می دانند. در این مجله،نثرهایی شبیه به داستان با اسم های مستعار از طرف زنان چاپ می شد تا حساسیت های کم تری را برانگیزد.

بر اساس اسناد تاریخی، دختر حسام الدین سالار اصفهانی از زنان شاعر قرن هفتم هجری است که تذکره ها از او با عنوان "بنت اصفهانیه" یاد کرده اند. این بانوی اصفهانی شعر و ادب فارسی را به آسیای صغیر و دربار حاکمان آن دیار برد. پدرش ملقب به حجه الحق و استاد الدنیا، شاعر و فیلسوف نیمه دوم قرن ششم هجری بود. بنت اصفهانیه، مدت ها در شهر موصل زیسته است. او اشعار بسیاری سروده است، قصیده ترکیب بندی در هفتاد و دو بیت در مدح عزالدین کیکاووس اول (سلطنت:706 - 716 ق) از امرای سلجوقی آسیای صغیر سرود و نزد او به قونیه فرستاد.

گمنامی شاعران و نویسندگان زن، تیراژ کم کتب شعر و توزیع نامناسب آن از جمله مهم ترین کاستی های این بخش از سوی فعالان ادبی اصفهان عنوان شده

است.

استاد دانشگاه آزاد استان اصفهان و دبیر مجمع انجمن های ادبی کشور گفت : جایگاه زنان به عنوان  شخصیت والای مادر و همسر بودن از ایران  قدیم تابه امروز مهم و تعیین کننده بوده است. 
مهرناز آزاد در گفت و گو با ایرنا افزود : در هشتاد سال گذشته آثار فاخر برخی از این زنان درحوزه ادبیات حضور قدرتمندآنان را به نمایش گذاشته است.بنابراین از امتیازات بزرگ زنان ایران  در تمام طول تاریخ هنر(درتمام حوزه ها)، اخلاق، شجاعت، دلاوری، همسرداری ، مادری و از خودگذشتگی است.

وی اظهارداشت : اما براساس آمارهای موجود ، فضاهای پیش روی زنان پس از انقلاب اسلامی میزان رشد فرهنگی و علمی زنان را به نرخ 50 درصد رساند به نحوی که باسوادی زنان که قبل از انقلاب حدود 35 درصد بود پس از آن به بیش از 80 درصد رسیده است.

این استاد دانشگاه ادامه داد :  براساس همین  آمارها پیش از انقلاب تنها 10 درصد از دانشجویان دانشگاه‌ها را دختران تشکیل می‌دادند در حالی که اکنون 67 درصد ورودی دانشگاه‌ها  زنان و دختران هستند. همچنین پیشرفت های مطالعاتی و پژوهشی زنان در شاخه های مختلف علوم عملی و نظری و مهارتی از دیگر نمونه های ارتقا و رشد زنان است.
وی با بیان این که درحوزه ادبیات نیز  پس از انقلاب رشدی تصاعدی وقابل توجه داشته اند ، گفت : از آنجایی که من ادبیات را مادر بسیاری از هنرها می دانم 
و معتقدم  کسانی که می نویسند چه در حوزه شعر وچه داستان باعث خلق بسیاری از هنر ازجمله خطاطی ، تئاثر, سینما ، موسیقی، ترانه می شوند ‌و این هنرها  زمانی می تواند حرکت روبه جلو داشته باشد که متنی برای ارائه داشته باشند و این متن توسط ادیبان ، شاعران و داستان نویسان  آفریده می شود.
به گفته وی در ایران پس از انقلاب شرایطی فراهم شد که بسیاری از همین ادیبان از بین زنان قدرتمندی که وارد عرصه های مختلف ادبی شدند  و توانستند آثار خود را به مخاطبین ارائه کنند بوجود آمد.
وی تصریح کرد : زنان ادیبی که با قلم خود چه در حوزه رسانه به عنوان پژوهشگر، روزنامه نگار و خبرنگارر و چه در عرصه‌های ادبی مثل شعر و ترانه و داستان و حتی در سینما به عنوان کارگردان و بازیگر  نقش های ماندگاری از خود به جا گذاشتند.
آزاد ادامه داد حضور زنان در عرصه های مختلف علمی  ، هنری و فرهنگی در کنار مردان ، قدرت و توانایی های تخصصی  ایران را چند برابر نمود وامروز باافتخامی توان گفت در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب هنرمندان زن از جمله ادیبان ، نویسندگان ، آهنگسازان ، بازیگران ، عکاسان ، نقاشان ، خطاطان وروزنامه نگاران همه دررده های جهانی جایگاه های ویژه ای پیدا کرده اند.

وی اظهارامیدوار کرد امروز که زنان ادیب ایرانی به نوعی پس از چهل سال تجربه درحال پوست اندازی هستند  و دوران بلوغ پس از چهاردهه تجارب تلخ و شیرین را آغاز می کنند با حمایت مسئولان بتوانند در فضایی بسیار غنی تر و قوی تر استعدادهای ویژه خود را که خاص زنان این سرزمین است در حوزه های ادبی و فرهنگی بیشتر به نمایش گذاشته وکارهای فاخری رابه تاریخ ادبیات وجامعه خود اضافه کنند.

دبیر انجمن شاعران جوان استان اصفهان بیان کرد : منتقدان ادبی به طور معمول ترجیح می‌دهند که قضاوت درباره‌ آثار  دهه 80 را به زمان دیگری موکول کنند، زمانی که از این دوره دور شده‌ایم و حرکتهایی که صورت گرفته تاثیر و تاثرشان را کامل نشان داده اند. با این همه دهه 80 هم ویژگیهای خود را در حوزه ادبیات ما داشت، ویژگیهایی که برخی به نفع ادبیات بودند و برخی به ضرر آن.
آزاد اضافه کرد : به طور مثال با نگاهی به فراز و فرودهای ادبیات طی یک دهه گذشته میتوان به این نتیجه رسید که یکی از ویژگیهای دهه‌ هشتاد در حوزه داستان نویسی، ظهور نویسندگان جوان و معرفی آن‌ها از طریق جوایز ادبی بود، نویسندگان جوانی که با جسارت وارد عرصه داستان‌نویسی شدند و آثار قابل توجهی خلق کردند. ویژگی داستان‌های این دهه گرایش به رئالیسم بود ،چیزی که در داستان‌های دهه هفتاد،  نویسندگان به آن بی‌اعتنا بودند. همچنین داستان‌نویسان این دهه به جامعه شهری توجه زیادی داشتند. و داستان های آپارتمانی در آنها رواج بیشتری پیدا کرد.
اکنون می توان این پرسش را از اهالی ادبیات با گرایش های مختلف پرسید که با توجه به تحولات شعر و داستان در دهه 80 و 90، چشم انداز ادبیات در دهه آینده چگونه است؟

وی ادامه داد : در بخش  داستان نویسی زنان  با بررسی داستان های نوشته شده توسط زنان نویسنده در دهه هشتاد به سه نوع هویت زنانه می رسیم نویسندگانی که در آثارشان  تلاش می کنند زنانی را که در جامعه هویت اصلی خود را به دست آورده اند و برای حقوق خود مبارزه می کنند به نمایش بگذارند و نویسندگانی که زنان را به شکلی در داستان ها تعریف می کنند که به دنبال هویت از دست رفته شان هستند و برای به دست آوردن آن می جنگند و داستان های عامه پسند که درآن زنان از همان هویت گذشته و مردسالار پیروی می کنند و مشکلی با شخصیت ضعیف تعریف شده خود در جامعه سنتی ندارند.
 به گفته این استاد دانشگاه در مجموع زنان در حوزه داستان‌نویسی حضور چشم‌گیری نداشته‌اند مگر در زمان معاصر ، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیشتر در عرصه شعر بوده است

آزاد اضافه کرد : به طور کلی دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستانهای عامیانه در قرون و اعصار مختلف به یک پایه نیست، در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعاً در داستانها اهمیت بیشتری می‌یافتند. در هر عصری که زنان به پشت پرده‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در امور اجتماعی باز می‌ماندند ، از اهمیت و تأثیر آنها کاسته می‌شد

دبیر مجمع انجمن های ادبی کشور بیان کرد :  توجه به آموزش کارگاهی داستان‌نویسی از دیگر نکاتی است که داستان‌نویسان نوقلم و جوان در اوایل دهه هشتاد به آن روی آوردندو  از دل همین کارگاه‌ها نویسندگان بسیاری به جامعه ادبی کشور معرفی شدند که توانستند برگزیدگان جوایز ادبی کشور باشند اما نبود مجلات ادبی قوی یکی از آسیب های این حوزه در دهه هشتاد به شمارمی رود که کماکان یکی از نقاط ضعف و کاستی ادبیات در این دهه است.

وی ادامه داد : شعر این دهه نیز از فرم‌گرایی و تکنیک گرایی که شاعران دهه هفتاد با آن درگیر بودند، خود را رهانید و شاعران به شعر ساده روی آوردند، شعری که مردم و مسایل زندگی روزمره در آن‌ها رنگ بیشتر داشت. شاعران دغدغه‌های کوچک روزمره‌شان را در شعرها به راحتی مطرح کردند و اتفاقا توانستند در سالهای پایانی این دهه رونقی به بازار شعر بدهند و باعث شوند که مجموعه شعرهای معاصر دوباره به سبد خرید اهالی ادبیات باز گردد.

یکی از مباحث مهم ادبیات معاصر، توجه به زن و جایگاه وی در خانواده و به تبع آن اجتماع است. با توجه به اینکه امروزه مکتب های فمینیستی به بهانه دفاع از حقوق زنان، ازدواج را یک معضل بزرگ اجتماعی در برابر ارزش گذاری زن می دانند،  درحوزه ادبیات وبخصوص شعرمعاصر  تلاش شده است  نقش زن در جایگاه همسر و حضور وی در خانواده به عنوان مهم ترین رکن تربیتی طرح گردد.


http://www.sepahannews.ir/fa/News/105877/انقلاب-اسلامی،-سرآغاز-جوشش-ادبی-زنان
بستن   چاپ