پیام سپاهان
روزي که تيغ جهالت فرق عدالت راشکافت
سه شنبه 8 تير 1395 - 7:39:39 AM
ايسنا
fiogf49gjkf0d
سپاهان انلاين- سال 35 هجري است که عثمان بن عفان خليفه سوم توسط شورشياني که از حکومت او ناراضي هستند به قتل مي‌رسد. در اين ماجرا خانه عثمان چند روز در محاصره شورشيان بود به طوري که نمي‌گذاشتند هيچ آب و غذايي به اهالي خانه عثمان برسد. در اين زمان حضرت علي (ع) با مشقت فراوان آب و غذا به خانه عثمان مي‌رساندند و حتي در روز قتل عثمان، ايشان تلاش بسياري کردند که شورشيان را از هجوم به خانه عثمان منصرف کنند، ولي در نهايت موفق نشدند و عثمان به قتل رسيد. بعد از قتل عثمان که 12 سال حکومت کرده بود مسئله تعيين خليفه مسلمين بار ديگر ميان مردم مدينه و البته ساير سرزمين‌هاي اسلامي پر رنگ مي‌شود. همه مردم به اين نتيجه مي‌رسند که کسي شايسته تر از علي بن ابيطالب براي خلافت مسلمين نيست، به همين دليل جمعيت زيادي بر در خانه حضرت علي (ع) جمع مي‌شوند و خواسته خود را فرياد زنان اعلام مي‌کنند. حضرت علي در ابتدا با خواسته مردم مخالفت مي‌کنند، چرا که به خوبي مي‌دانستند جامعه اسلامي آنقدر گرفتار اشرافي گري و از هم گسيختگي در 25 سال گذشته شده است که به راحتي نمي‌توان آن را اصلاح کرد. ايشان به همين دليل از پذيرفتن خلافت امتناع مي‌کردند منتها جمعيت مشتاق مسلمانان بر خواسته خود بيشتر از قبل پافشاري مي‌کردند و در اينجا بود که حضرت علي (ع) خلافت را پذيرفتند و بعدها علت اين پذيرش را اين گونه بيان کردند" اگر حجت به سبب حضور حاضران بر من تمام نمي‌شد افسار شتر خلافت را بر پشت آن مي‌انداختم". همچنين در جايي ديگر فرمودند" سيل جمعيت مشتاق طوري بود که حسن و حسين بارها زير و دست و پا ماندند". با به خلاف رسيدن حضرت علي در سال 35 هجري حضرت با يک مشکل اساسي در شام روبرو بود و آن حضور معاويه در آنجا و نپذيرفتن حکومت ايشان از سوي او بود. منتها در همان چند ماه اول حکومت اين معاويه نبود که مشکل سازي کرد بلکه بسياري از خودي‌ها که در مراسم بيعت مردم با امام حاضر بودند به دليل عدالت مثال زدني ايشان، در همان سال اول بر خليفه خود خروج کردند و فتنه جمل را برپا داشتند. طلحه و زبير بر گرد عايشه همسر پيامبر گرد آمدند و او را به شورش و تحريک مردم عليه امام علي تهييج کردند. طلحه و زبير به دنبال شورا و برگزيدن يک خليفه ديگر به جاي امام بودند. در سال 36 هجري جنگ جمل را به راه انداختند و شورشيان به رهبري طلحه و زبير و البته هدايت عايشه بر حکومت نوپاي علي (ع) شوريدند. عايشه بر شتري سرخ مو سوار بود و به نوعي رکن اصلي سپاه شورشيان را تشکيل مي‌داد. امام علي در ابتدا شورشيان را از جنگ بر حذر داشت و به آن‌ها گفت که از جنگ بپرهيزند چرا که خداوند شروع کنندگان جنگ را دوست ندارد. اين نصايح اثري نکرد و جنگ در گرفت که در همان مراحل ابتدايي بسياري از شورشيان توسط سپاه امام تار و مار شدند، اما يک عده محدودي به شدت دور همان شتر سرخ مو پايداري مي‌کردند. امام دستور دادند که براي در هم شکستن مقاومت آن‌ها ابتدا آن شتر را که عايشه بر آن سوار بود از پاي در آورند که امام حسن (ع) اين کار را انجام داد و در نتيجه جنگ به سود سپاهيان امام به پايان رسيد. طلحه و زبير نيز در اين جنگ کشته شدند. عايشه که به اسارت در آمده بود با احترام تمام به دستور امام علي به شهر خود بازگردانده شد. شورشيان جنگ جمل در تاريخ به "ناکثين" مشهور شدند، يعني کساني که پيمان مي‌شکنند. بعد از جنگ جمل فتنه معاويه بروز کرد. امام براي آنکه درس خوبي به معاويه دهد، تصميم به جمع آوري سپاه گرفت. در اول صفر 37 هجري قمري نبردي سنگين ميان علي بن ابيطالب و معاويه که در شام ادعاي خلافت کرده بود، در محلي به‌نام صفين که در ناحيه غربي عراق ميان بالس و رقه است، رخ داد. در آغاز خلافت، علي (ع) معاويه را از کارگزاري شام، معزول و" سهل بن حنيف" را جانشين وي کرد. معاويه نپذيرفت و شام را زير فرمان خود گرفت. پس از پايان جنگ جمل، علي، حرير بن عبدالله را به شام فرستاد تا از معاويه بيعت بگيرد. معاويه نيز به خون‌خواهي عثمان لشکري براي جنگ با علي آماده کرد. علي هم از کوفه عازم جنگ شد و در صفين جنگ سختي ميان سپاه شام و عراق درگرفت. اين نبرد بيش از 100 روز طول کشيد. پس از چند روز نبرد، سپاه علي در شرف پيروزي بود که با پيشنهاد عمروعاص، سپاه معاويه قرآن‌ها را بر سر نيزه کردند. با ديدن اين صحنه گروهي از سپاه عراق جنگ را ترک کردند. کساني که جنگ صفين را برپا کردند که همان اهالي شام هستند در تاريخ به قاسطين (ظالمان) مشهور شدند. علي (ع) مالک اشتر و يا عبدالله بن عباس را براي نمايندگي و حکميت انتخاب نمود؛ اما گروهي که جنگ را ترک کرده بودند، نپذيرفتند و ابوموسي اشعري را برگزيدند؛ بنابراين تعيين خليفه به حکميت ميان عمروعاص و ابوموسي اشعري سپرده شد، لکن خلافت به معاويه سپرده و علي از آن عزل شد. علي (ع) نتيجه حکميت را نپذيرفتند چرا که اعتقاد داشتند بر اساس حکم قرآن و سنت پيامبر عمل نشده است. در اين ميان همان کساني که امام را وادار به ترک جنگ با معاويه کرده بودند و حکميت را نيز بر او تحميل کردند، اين بار حضرت علي را در ماجراي حکميت مقصر شناختند و او را کافر لقب دادند. اينان همان کساني بودند که در تاريخ به خوارج مشهور شدند. اين دسته که نزديک به 10 هزار نفر بودند بر حکومت علي خروج کردند و در بيرون کوفه براي خود اردوگاهي ساختند. برخورد امام با آن‌ها در ابتدا بسيار نرم بود. علي (ع) دستور دادند تا زماني که اين عده دست به شمشير نبرند و عقايد خود را بيان کنند در کمال آزادي مي‌توانند در جامعه اسلامي زندگي کنند. خوارج در اردوگاهشان براي خود رهبري به نام "ابن وهب" برگزيدند و عهد کردند که تا زنده هستند با علي و معاويه بجنگند. کم کم اين گروه عرصه را بر بي گناهان تنگ کردند و براي مثال جلوي مسافران در راه مي‌گرفتند و از آن‌ها مي‌پرسيدند که آيا دوستدار علي هستند؟ اگر کسي جواب مثبت مي‌داد بي درنگ کشته مي‌شد. نمونه اين امر، ماجراي "ابن خباب" و همسر باردارش بود که به همين دليل وحشيانه توسط خوارج کشته شدند. همسر باردار ابن خباب را شکم دريدند و جنينش را بر سر نيزه کردند. خبر اين جنايت که به علي (ع) رسيد پيکي را به سوي خوارج فرستاد تا علت کار آن‌ها را جويا شود که پيک علي را نيز کشتند. بعد از اين ماجرا براي امام مسجل شد که خوارج نمي‌خواهند سر عقل بيايند و ديگر کار را به جايي رساندند که حتي بر زن حامله هم رحم نمي‌کنند. امام که قصد داشتند براي جنگ با معاويه به سوي شام حرکت کنند در اين برهه از زمان تصميم گرفتند در ابتدا غائله خوارج را به پايان برسانند. به همين دليل به سوي اردوگاه آنان حرکت کردند. در ابتدا از در نصيحت با خوارج وارد شدند و آنان را به سوي خود و پرهيز از جنگ دعوت کردند که اين نصايح باعث شد 5 هزار نفر از خوارج از اردوگاه آنان خارج شوند و تنها 4 هزار نفر از آنان بر جنگ اصرار ورزيدند. امام علي (ع) سرنوشت جنگ را پيش بيني کردند و فرمودند" به خدا قسم از خوارج بيش از 10 نفر نجات نمي‌يابند و از سپاه ما هم بيشتر از 10 نفر کشته نمي‌شود". جنگ نهروان در سال 39 هجري رخ داد و همان گونه که امام پيش بيني کرده بودند جنگ به پايان رسيد. خوارج در تاريخ به "مارقين" (خارج شدگان از دين) شهرت پيدا کردند. از خوارج 9 نفر از مهلکه نهروان گريختند. در اين زمان بود که 3 نفر از آنان هم قسم شدند که به طور هم زمان در شب قدر معاويه، عمروعاص و علي را بکشند. "ابن ملجم مرادي" براي انجام تصميم خود به کوفه آمد. او براي انجام مقصود خود مردد شد. اما سرانجام تصميم گرفت در مسجد کوفه در هنگام نماز صبح مقصود شوم خود را عملي کند. ابن ملجم در سحرگاه 19 رمضان سال 40 هجري در حالي که شمشير زهرآگين خود را زير لباس بلندش پنهان کرده بود داخل مسجد شد و کناري نشست. حضرت علي (ع) وارد مسجد شدند و در حال رفتن به سوي محراب نماز بودند که ناگهان ابن ملجم در حالي که ترس زيادي داشت شمشير خود را بيرون کشيد وبر فرق امام فرود آورد .در اين هنگام ابن ملجم پا به فرار گذاشت و امام در حالي که خون زيادي از سر مبارکشان مي‌رفت با کمک مردم به خانه برده شدند. ابن ملجم نيز خيلي زود دستگير شد. به دليل زهرآگين بودن شمشير ابن ملجم حال امام علي روبه وخامت گذاشت و سرانجام در صبح روز 21 رمضان سال 40 هجري به شهادت رسيدند. مدت امامت ايشان 4 سال و 9 ماه بود. امام علي (ع) در هنگام مرگ 63 سال سن داشتند. کل دارايي امام که خليفه مسلمين بودند بيشتر از 700 درهم نبود که طبق وصيت ايشان همين دارايي اندک ميان مستمندان تقسيم شد.

http://www.sepahannews.ir/fa/News/3813/روزي-که-تيغ-جهالت-فرق-عدالت-راشکافت
بستن   چاپ