پیام سپاهان
/درد و دل های یک کارگردان تئاتر/
جدی شدن یک تفنن
چهارشنبه 27 تیر 1397 - 9:52:57 AM
ایسنا
پیام سپاهان - این روزها در تالار هنر اصفهان نمایشی با عنوان "داستان نیمه شب" به روی صحنه رفته است. نمایشی اقتباسی از تراژدی هملت به قلم مهدی میرباقری و کارگردانی مریم بابایی. شاید برای جوانان و دانشجویانی که دغدغه‌های هنری غیرمرتبط با رشته‌ی تحصیلیشان دارند جالب باشد که بدانند مریم بابایی تئاتر را از دوران دانشجویی‌اش در دانشگاه اصفهان شروع کرده. در ادامه  می‌خوانیم.
ماجرای آشنایی شما با تئاتر از کجا شروع شد؟
اولین تئاتر عمرم را سال 85 در دانشگاه اصفهان دیدم. در آن زمان دانشجوی لیسانس بودم و به تازگی با کانون تئاتر دانشگاه آشنا شده بودم. بعد از آن تئاتر تبدیل شد به جدی ترین تفریح و تفنن من! آنقدر جدی که به خاطر تئاتر و فرصت ها و ارتباطاتی که به واسطه‌ی کانون پیدا کرده بودم ترجیح دادم دوران کارشناسی ارشد خودم را هم با وجود امکان تحصیل در تهران- اصفهان بمانم.
علاقه و گرایشت به کدام حوزه‌ نمایش بود؟
ابتدا به بازیگری علاقه داشتم که به دلیل عدم توانایی و کنترلم روی لهجه قیدش را زدم! ( می‌خندد و ادامه می‌دهد) پس از آن به خواندن و نوشتن در تئاتر پرداختم و نوشتن به علاقه‌ اصلی‌ام تبدیل شد. نوشتن متن برای جشنواره‌ها از اولین کارهایم بود. چون آن زمان تنها داوری که داشتیم، بعد از خودمان داور جشنواره‌ها بود. اولین متنی که فرستادم "آژو" بود که امیر شریفیان کارگردانی کرد و ما در هفدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی بیست و سوم شدیم و این در حالی بود که بیست کار اول انتخاب می‌شدند. این مرز خوبی برای من بود. که اولین تجربه ام نه چندان ناامیدکننده بود و نه آنقدر غرورآفرین؛ تجربه بعدی نوشتن "توالت سفید"به کارگردانی مرجان زارعی و موضوع کودکان کار بود. که در جشنواره "مونولوگ دانشگاه تهران" جزو ده کار انتخاب و همین کار منتخب جشنواره‌ موندا هم شد. 
بعد از ان به کارگردانی متمایل شدم که اولین تجربه ام مربوط به نمایشنامه ی "سعادت لرزان مردمان تیره روز" نوشته‌ علیرضا نادری بود. این تئاتر را برای جشنواره‌ فنی‌زاده فرستادیم و در آن جشنواره جایزه بهترین نقش‌خوان زن و دوم کارگردانی را گرفتم و توانستیم 17 شب نمایش را در تهران به اجرا ببریم.از آنجا بود که به کارگردانی علاقه‌مند شدم. البته گرایش من به کارگردانی بیشتر از آن جهت بود که احساس می‌کردم به نویسندگی من کمک می‌کند. 
برویم سراغ کار جدیدتون، داستان نیمه شب چه شد که این متن را انتخاب کردی؟
دو سال پیش مدیر صحنه تئاتر «من آنجا نیستم» به کارگردانی استادم لیلا پرویزی بودم. نویسنده آن کار، آقای مهدی میرباقری بودند و این پیش درآمدی بود تا با فکر و فضای ذهنی ایشان آشنا شوم.بعد از آن با مطالعه‌ سایر کتاب ها و متونشان به شیوه نگارش ایشان علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم یکی از کارهایشان را اجرا کنم. در ادامه این متنِ "داستان نیمه شب" بود که مرا با خودش می‌کشید.
جذابیت ها و دردهایی در این نمایشنامه بود که برایم به واسطه تجربیات شخصی و زیست روزمره‌ام بسیار ملموس و تکان هنده بود. و این مرا مصمم به اجرای این متن می‌کرد. به نحوی رسالت خود می‌دانستم که در پس ذهن مخاطب حداقل روشنایی ایجاد شود که به فضای ذهنی یک فرد بیمار، مجنون و یا عاشق وارد شود و در مناسبات روزمره اش در برخورد با این افراد ملاحظات و ملایمات بیشتری نشان دهد. از سوی دیگر علاقه‌مند بودم به کاری با موضوع هملت که این اقتباس را باب میل خودم یافتم. چرا که تلفیقی از ذهنیت اسطوره ی غرب و شرق "هملت و سهراب" را در خود دارد.
بازخورد اجرا چگونه بود؟
تئاتر مخاطب خاص خودش را می طلبد. تئاتر نه اینکه منظورم تئاترهایی در سبک لوده و زن پوشی و جنگ ها و نمایش هایی برای عوام باشد، نه. با احترام به ژانر لوده و لوده بازها منظور من تئاتر در سایر ژانرها مثل تراژیک و ملودرام و ... است. به قول بزرگواری برخی تولیدی به تاتر نگاه می‌کنند و به دنبال بازارند، اما برخی خلاقه نگاه می‌کنند و دنبال خلق یک اثر هستند.
با نگاه خلاقانه به تئاتر اندک مخاطب خود را داشته ایم که بعضا خشنود سالن را ترک کرده اند مگر آتوبگیرانی که در دو روز اول اجرا به عدم هماهنگی نور ایراد گرفته بودند که بسیار ایراد به جایی است. چرا که نزدیک 100 اپیزود نوری برای دیزالو نوری نیازمند حداقل سه تا پنج جنرال"اجرای کامل" با نور و صحنه است. مخصوصا که در این نمایش صحنه جز اصلی اکسسوار بازیگرها بود.
بازبین ها و شورای دفتر تخصصی تاتر این تشخیص را دادند اما ریاست محترم تالار هنر علی رقم اطلاعی که داشتند و رزوری که از اردیبهشت انجام شده بود و یادآوری های مکرر سالن را چهاردهم تیرماه ساعت نه شب برای نصب دکور در اختیار ما قرار دادند و در واقع پنج شب اول اجرای ما به نوعی پنج شب تمرین جدی با نور و صحنه بود.
نارضایتی مخاطبین در شب های اول بسیار به جاست چون کمتر مخاطبی می‌تواند درد آشنا باشد و رد ایرادات را پیگیری کند. من از ریاست محترم تالار هنر جناب آقای رهبری پیگیر این لطمه و برچسب منفی و عواقب کم لطفیشان هستم و خواهم بود. چرا که زحمت یکساله من برای خوراک خوب به مخاطب، بخاطر رویی ترین آخرین دیدنی ترین و در عین حال مهم ترین مرحله که هماهنگی با نور و صحنه است در دستان ایشان ذبح شد و اکنون که هفته دوم است ما می‌توانیم با نهایت آمادگی همه عزیزان را به دیدن تئاتری خوش ریتم و دقیق با ایده هایی که هیچ جا نظیرش را ندیده اند دعوت کنیم.


http://www.sepahannews.ir/fa/News/43271/جدی-شدن-یک-تفنن
بستن   چاپ