بوم و پسابوم در ادبیات معاصر
سه شنبه 20 شهریور 1397 - 9:22:14 AM
ایسنا
|
|
پیام سپاهان - «امروز همهجا نقل محافل مکتب تهران است. با این وجود هیچ کجا و در هیچ اثری صحبت از بوم تهران نمیشود. در صورتی که بوم، هویت هر منطقه است و نویسنده با عنوان کردن آن به دنبال ثبت باورها و ضربالمثلهای خاص آن ناحیه است. در مقدمه کتاب نیرنگستان نیز هدایت با اشاره به هجوم اقوام مختلف در طول تاریخ، ورود ضربالمثلها و واژههای تازه را یکی از وجوه آن به حساب آورده که به دنبالش اثرات تازهای در هنر، ادبیات، موسیقی و... برای ما برجای گذاشته است». احمد آرام سخنان خود را با موضوعیت «بوم و پسابوم در ادبیات داستانی» در مرکز آفرینشهای ققلمستان با اشاره به کتاب «نیرنگستان» صادق هدایت این چنین آغاز نموده و آن را نمونهای از زحمات هدایت در ثبت افسانههای محلی دانست و اضافه کرد: بعد از دوران مشروطه این هدایت، چوبک و امثالهم بودند که پاورقینویسی را به حاشیه رانده، بوم را وارد ادبیات داستانی معاصر کردند. برای مثال هدایت در آثار اولیه خود از واژهها و ضربالمثلهایی استفاده کرده که مختص دوره قاجار و محله سنگلج تهران بوده است. هدایت حتی در زمان سکونت در هند هم با فراگیری زبان پهلوی، سعی در یافتن واژهها و ضربالمثلهای اصیل ایرانی میکند. احمد آرام متولد اول فروردین ماه 1330 در بندر بوشهر بوده و اکنون ساکن شیراز است. وی یکی از پر کارترین نویسندگان جنوبی است که از آثار وی میتوان به مجموعه داستانهای «غریبه در بخار نمک»، «همین حالا داشتیم چیزی میگفتیم»، «آنها چه کسانی بودند»، «کسی ما را به شام دعوت نمیکند»، «بیدار شدن در ساعت نمیدانم چند» و رمانهای «حلزونهای پسر» و «باغ استخوانهای نمور» اشاره کرد. آرام با اشاره به زیستبوم وسیع در ایران به گویشهای متفاوت اقوام ایرانی پرداخته، افزود: در تمامی پهنه وسیع ایرانزمین این ارتباط میان جشنها و عزاداریها با زیستبوم آن منطقه را میتوان دریافت. حتی این تاثیرگذاری را میتوان در مضامین ترانهها مشاهده کرد. در شمال به سبب سرسبزی و طبیعت رنگارنگ، لباسهای آنان هم لبریز از رنگآمیزی است اما در جنوب به خاطر طبیعت خشن محیط بیشتر با ترانههای غمگین، با عزاداریهای متنوع و گوناگون مواجهیم. وی سپس بومهای موجود در مناطق جنوبی را برشمرد و یکی از مهمترین آنها را که بوم دریایی است اینگونه توصیف کرد: دریا اصلیترین منبع درآمد مردم آن مناطق است. اما ضربالمثلی وجود دارد که میگوید دریا همه چیز به تو میدهد اما به موقع آن را پس میگیرد. او در ادامه به اعقادات برخاسته از دریا در این مناطق اشاره و خاطر نشان کرد: میتوان از آنها در آثار ادبی استفاده بهینه برد «بادهای دریایی چیست که وقتی از دریا به سمت سواحل جنوب میوزند با خود بیماری به همراه میآورند؟ تازه هر یک از این زارها یک اسم و یک ترانه مخصوص به خود دارند. از لحاظ جنسیتی هم متفاوت هستند تا به آنجا که برای معالجه افرادی که به بادها گرفتار شده باشند اگر مرد باشد با بازار را خبر میکنند و اگر زن باشد مامازار را. اگر چه این اعتقادات با خرافه پیوند دارند و دست و پاگیر هستند اما وقتی که آنها را وارد دنیای داستانی کرده و مهندسی کنیم، خرافات تبدیل به زیباییشناسی خاصی میشود. آرام با اشاره به غلامحسین ساعدی وی را از نخستین کسانی دانست که متوجه خصوصیات فضای جنوب شد، اما برداشت وی را بیشتر برداشتی سیاسی دانست که نشان میدهد «انسانهایی که در ترس و لرز میبینیم را هیچ یک از ما جنوبیها تا قبل از آن در میان خود، نه دیده بودیم و نه صدایشان را شنیده بودیم. ساعدی در روانشناسی "زار" آن را به ترسها و محرومیتهای اجتماعی این مردم گره میزند. ترس از ژاندارم، پلیس سیاسی و یا حکومت سلطنتی و همچنین محرومیتهای مادی»، بعد از آن دیگر پژوهش صورت گرفته را در مورد بادهای دریایی و زارها مربوط به پرویز زاهدی دانست که توسط فریدون رهنما و در قالب پروژهای برای جمعآوری فولکلوریک مناطق مختلف ایران راهی جنوب میشود. آرمان بهترین نوع برخورد با بوم در داستاننویسی معاصر جهان را "رئالیسم جادویی" دانست که نویسندگان آمریکای لاتین به کار بردند. وی مشکل بومنگاری در داستان ایرانی را از نویسندگانی میداند که «از بوم تنها به عنوان تزیین داستانهای خود استفاده میکنند و این باعث خراب شدن این باورها میشود چرا که در سطح داستان باقی میماند و کارکرد خود را از دست میدهد». وی مهمترین ویژگی نویسندگانی مانند یوسا، مارکز، فوئنتس و.. را که از آن بهره بردند و بوم خود را جهانی کردند، رسیدن از بوم به پسابوم ذکر کرده و ادامه میدهد: این دریا، این سنتهای جنوبی و این دیکتاتوریها را آنها هم در منطقه دریای کارائیب داشتهاند و با آن دست به گریبان بودند اما از بوم و سنتهای خود مثل شمشیری دو لبه استفاده کردند و با آن تمامی خرافات و مشکلات اجتماعی خود را نشان داده و در واقع به بوم خود خیانت کردهاند. آرمان معتقد است باید به بوم در داستان خیانت کرد و از آن گذشت تا به پسابوم رسید «باید به بومی که میخواهیم در داستان از آن استفاده کنیم خیانت کرد. چرا که آنچه در بوم حضور دارد دست و پای نویسنده و داستان را میبندد. پس به ناچار باید با ساختارشکنی این بومها و سنتها، آنان را به صورتی دیگر بگشایم و در داستانها بیاوریم تا بعد از آن شاهد اتفاقات تازهای در داستان باشیم.»
http://www.sepahannews.ir/fa/News/62575/بوم-و-پسابوم-در-ادبیات-معاصر
|