پیام سپاهان
تشکیلاتی به منظمی و زیبایی سپاهان ندیده‌ام
پنجشنبه 8 فروردين 1398 - 16:49:27
پیام سپاهان - او از روزهایی می‌گوید که فوتبالیست خوبی بوده است و از طریق پدر به والیبال علاقه پیدا کرده است. از همان سال‌های اولی که تیم‌های منتخب اصفهان قرار گرفته است تا سالی که پاسپورتش در بانکوک تایلند ربوده می‌شود.
به گزارش ایسنا-منطقه اصفهان، فرزاد ملابهرامی پاسور و کاپیتان تیم والیبال سپاهان از دورانی می‌گوید که پدر و مادرش خوردنی‌های مضر را برای این‌که پسرها نخورند، نمی‌خوردند تا امروز کارنامه خوب فرزندان را ببینند.
- والیبال را از کجا شروع کردید؟
پدر من والیبالست بود و به همراه ایشان به مسابقات نیروهای مسلح تهران می‌رفتم و ازآنجا بود که به والیبال علاقه‌مند شدم. آن زمان خیلی خوب فوتبال بازی می‌کردم اما چون پدرم والیبالیست بودند به والیبال علاقه بیشتری پیدا کردم. از یک کانون آموزشی در مجموعه تختی شروع کردم و سپس نزد آقای رجالی رفتم. سال اولی که وارد والیبال شدم به تیم نوجوانان اصفهان دعوت شدم و بسیار زود در این کار پیشرفت کردم. پس‌ازآن نیز در رده‌های دیگر اصفهان نیز بازی کردم. در سال 83 به انتخاب مربی پاس به تیم جوانان پاس تهران رفتم. سال 84 به تیم مالیبل شهرکرد در لیگ یک پیوستم.
- از ادامه راه والیبالتان بگویید...
اولین حضورم در سوپر لیگ سال 85 به همراه تیم تربیت‌بدنی اصفهان رقم خورد که پیشکسوتانی همچون آقایان بزرگزاد، شادروان سیستانی و خلیفه این تیم را راه‌اندازی کردند. سال 86 به تیم بهریزان در دسته یک رفتم و 87 به شهرداری یاسوج منتقل شدم، که با صعود به جمع چهار تیم، جزء تیم‌های خوب بود. 88 به باریج اسانس کاشان رفتم و با امیر غفور و مسعود غلامی با بازیکنان اصفهانی که اکنون مطرح هستند، قهرمان دسته یک شدیم. پس از آن نیز سال 89 وارد سوپر لیگ شدیم. در آن زمان شدیداً دوران "توی چشم بودن" من بود. باوجود بودجه کمی که برای این تیم در نظر گرفته شده بود در آن سال چهارم لیگ برتر شدیم. سال 90 به پیشگامان یزد که باشگاه خوبی بود، رفتم. بهترین سال‌های ورزشی من سال 89 و 90 بود که با بازی‌هایی که در لیگ کردیم خولیو ولاسکو من را به تیم ملی دعوت کرد.

- حضور خود در تیم ملی را چگونه دیدید؟
خدا را شاکرم که توسط یک مربی خارجی دعوت شدم، که بعد نگویند با پارتی به تیم ملی رفته است. در زمانی که در تیم ملی بودم ولاسکو همه‌جانبه در برابر مخالفان از من حمایت کرد و پشت من ایستاد. برای تیم ملی ب انتخاب شدم که به ویتنام رفتیم که در فرودگاه بانکوک پاسپورت من ربوده شد. پس از دزدیده شدن پاسپورت دیپورت شدم و مجبور به بازگشت شدم. سال 91 بسیار بد برای من گذشت.
پس‌ از این اتفاق به تیم باریج اسانس کاشان در سوپر لیگ رفتم. سال بعدی به خاطر نام اصفهان که بسیار برای من مهم است و درخواست مربیان وقت در ذوب‌آهن بازی کردم و دو سال در این تیم بازی کردم. سال 94 در بندرعباس مشغول شدم که بدترین سال والیبالی من بود. در آن تیم نه پولی گرفتیم و نه امکاناتی دریافت کردیم. فرش محتشم کاشان تیمی بود که در سال 95 برای آن بازی کردم که بسیار خوب بسته شده بود. سال 96 در لاستیک بارز کرمان نیز سال خوبی نداشتم و نیم‌فصل دوم انگشتم از دو ناحیه شکسته شد و نتوانستم ادامه دهم. 97 نیز با سپاهان که به نظر من برند اول ایران است، سال بسیار خوبی را سپری کردیم که از همین‌جا از مدیریت فولاد مبارکه و باشگاه سپاهان و تک‌تک اعضای تیم تشکر ویژه‌ای می‌کنم.
- زمانی که با سپاهان شروع کردید، فکر می‌کردید به سوپر لیگ صعود کنید؟
شاید باورتان نشود اما این تیم در عرض 4 روز بسته شد. امسال بسیار اذیت شدیم چون در باشگاه‌های بزرگ مسائل را باید هیئت‌مدیره تصویب کند و برای آن بودجه تعریف شود، هیچ اسمی در باشگاه نداشتیم. مردانگی بچه‌ها بود که با هیچ دریافتی بازی کردند. اندکی سخت بود که در اصفهان باوجود تیم‌های بزرگ به این جایگاه رسیدن. در نیم‌فصل چند بازیکن اصلی گرفتیم و خدا را شکر تیم ما تا این مرحله آمد. به همت افراد بزرگی چون حسین صادقی (که برای وی آرزوی سلامتی دارم)، مسعود تابش و سرپرست تیم بود که شرایط برای ما مهیا شد. خدا را شکر که توانستیم اصفهان را با نام سپاهان در سوپر لیگ داشته باشیم. تعصب خاصی به شهر اصفهان دارم و اگر برای هر تیمی 100 درصد توانم را بگذارم، وقتی برای اصفهان بازی می‌کنم 200 می‌گذارم و همه آن به تعصبم به شهر اصفهان برمی‌گردد.
- در باشگاه‌های مختلفی بازی کرده‌اید. تفاوت باشگاه‌های قبلی با باشگاه سپاهان ازنظر شما چیست؟
تشکیلاتی به منظمی و زیبایی سپاهان ندیدم. باوجود اینکه ساختار تیم‌هایی چون سایپا و پیکان را دیده‌ام اما تشکیلات سپاهان از همه لحاظ حرف اول را در ایران می‌زند. تیم‌های دیگر سپاهان را نیز اگر مشاهده کنید همیشه در رده اول یا دوم هستند.
- بازی کردن روبروی برادر چه حسی دارد؟
در مسابقات مختلفی روبه روی یکدیگر بازی کرده‌ایم. قبل از برادر بودن باهم رفیق هستیم. پدر و مادری دارم که مشوق اصلی ما در این راه بودند. بسیار بسیار برای ما دلسوزی کردند. برخی مواقع آن‌ها چیزهایی که برای ما مضر بود را نمی‌خوردند که ما هم نخوریم. همیشه مسابقات ما دو برادر قشنگ می‌شود.
- بهترین اتفاق سال 97 از نظر شما؟
صعود به لیگ برتر بهترین اتفاق بود. پس از بازی شدیداً خسته بودم اما از خوشحالی خوابم نمی‌برد. چند سال در لیگ با تیم‌های مختلف بازی کردم، اما به فینال نمی‌رسیدم خیلی به من فشار آمد که امسال این اتفاق رخ داد.
- اگر به سمت والیبال نمی‌رفتید چه ورزشی را به‌صورت حرفه‌ای ادامه می‌دادید؟
فکر می‌کنم فوتبال. با استایلی که در گذشته داشتیم کشتی یا وزنه‌برداری نیز ممکن بود که انتخاب کنم. چیزی که امروزه همه با دیدن من می‌گویند. (با خنده)
- بهترین عیدی که در این چند سال گرفته‌اید؟
سلامتی پدر و مادر و داداشم از هر عیدی برایم مهم‌تر است.
- آرزوی سفر هفت‌سین امسال شما چیست؟
بتوانم در سال‌های آینده آن‌چنان پیشرفتی کرده باشم که بهترین روزهای زندگی پدر مادرم را به خاطر سختی‌هایی که کشیدند، برایشان بسازم.

- از بین سین‌های سفره هفت کدام را انتخاب می‌کنید؟
سؤال سختی بود. (با خنده) سبزه را انتخاب می‌کنم. ان‌شاءالله زندگی‌های همه در سال 98 سبز و خرم باشد.
- کلماتی برای شما انتخاب‌شده است که به شما می‌گوییم. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد را برایمان بگویید.
سپاهان: باشگاه مردمی و موردعلاقه من و دوست‌داشتنی در اصفهان و ایران
سعید عقیلی: مرد صاف و صادق
کاپیتان: مرد عمل و معرفت. کاپیتان یعنی از حق خودت برای تیم بگذری.
توپ والیبال: زندگی‌ام
پاسور: قلب تیم
هوادار: مثال تماشاگران سپاهان که باجان و دل این تیم را دوست دارند و در مواقع شکست نیز سپاهان در قلب آن‌هاست.
گزارش از؛ سید عرفان غروی-خبرنگار ورزشی ایسنا-منطقه اصفهان
انتهای پیام

http://www.sepahannews.ir/fa/News/93332/تشکیلاتی-به-منظمی-و-زیبایی-سپاهان-ندیده‌ام
بستن   چاپ