پیام سپاهان
دورانِ میان‌مایگی
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 - 10:01:36 AM
ایسنا
پیام سپاهان- دبیر علمی سومین دوره جشنواره داستان کوتاه زاینده‌رود، در آیین اختتامیه این جشنواره که ظهر (سه‌شنبه) دهم اردیبهشت‌ماه در تالار شهید آوینی دانشگاه اصفهان برگزار شد به خوانش متن زیر پرداخت: 

درباره فراوانی جوایز ادبی، حرف و حدیث بسیار است. برخی معتقدند که این اقدامات، جز صرف هزینه‌های کوچک و بزرگ چیزی در پی ندارد. به گمان برخی دیگر هم این‌گونه جوایز، تنها نام عده‌ای کوچک را برای مدتی کوتاه بر سر زبان‌ها می‌اندازند و بعد هم به دلایل پرشماری، به‌مرور، در فضای یکدست و تک‌صدای ادبی مستحیل می‌شوند و خلاص.

اگرچه چنین تفاسیری در جامعه هنری ادبی امروز، امری بسیار عادی است؛ یکی می‌گوید فاشیست ادبی ، دیگری تروریست فرهنگی! یکی از مافیای ادبی می‌گوید و آن دیگری در جستجوی پدرخوانده‌هاست. انگار که به‌جای قلم، نیشتر در جیب هامان باشد تا کی به کار آید یا شش لولی و شلیکی و تمام.

ما هرروز به کار کشتن یکدیگر مشغولیم، غافل از آن که هرروز میان‌مایه‌تر می‌شویم. میان‌مایه در فیلم هامان، نوشته هامان، موسیقی و مطبوعاتمان، همچنین، تربیت نسلی که نمی‌خواهیم راه به‌جایی ببرند.

غرض از طرح آنچه آمد، نه قضاوت دیگران است نه باز هم زدن آش درهم‌جوشی که بویش را همه‌جا برداشته. به این‌ها بیفزایید، دو جین انتقاداتی که تحت عناوین آسیب‌شناسی جوایز ادبی مطرح می‌شود. هرچند که برخی‌اش پر بیراه هم نیست؛ روند داوری‌ها مثلاً، اینکه در مدتی یکی، دو ماهه ، کلی کتاب در فلان و بهمان جایزه  سرهم می‌شوند. حضور آدم‌های تکراری و فائق شدن نظر عده‌ای که  لابد، منافع شخصی و گروهی را بر ضوابط ، مرجح می‌دانند.

 اما به‌راستی جوایز ادبی از دیرباز تا کنون در امروز ادبیات داستانی چه تأثیری داشته است؟ 
آیا تعدد آن‌ها نشانه‌ای از پویایی فضای ادبی است؟ 

اصلاً با گزینش متفاوت‌ترین اثر، از میان آثاری که مهم‌ترین نقطه اشتراکشآن‌همانند بودن است، می‌توان ادعای کشف استعدادهای تازه داشت، آن‌هم وقتی به ساحت زبان بی‌توجه شده‌ایم؟ با رواج انواع غلط‌های املایی و نگارشی که دیگر به امری عادی بدل شده است. ترویج غلط نویسی با توجیه ساده‌نویسی در تبلیغات شهری و برنامه‌های تلویزیونی و قس علی هذا...

 با ورود زبان محاوره در زبان نوشتار و در آخر، هجوم مضامینی تهی، سطحی و کلیشه‌ای، قطعاً نسبت به گذشته پسرفت کرده‌ایم. 

البته قرار نیست، هم‌اکنون به پرسش‌های مطرح‌شده پاسخ داد و این خود پژوهشی  جدا و جدی می‌طلبد اما به باور من، مشکل جوایز ادبی لااقل از جایی بسط و گسترش می‌یابد که این‌چنین جوایز و جشنواره‌هایی تا سال آتی برگزاری دوباره - اگر استمراری باشد- غالباً همه‌چیز را به حال خود رها می‌کنند. از برگزیده‌ها گرفته تا نا برگزیده‌ها همه پی کار خودشان می‌روند.

نکته حائز اهمیت آن که برگزیده شدن در فلان و بهمان جایزه، اعتباری جهت حمایت از اولین کتاب نویسنده، به ارمغان نمی‌آورد. در همین خصوص کم نبودند داستان‌نویسانی که برای چاپ اولین اثرشان نتوانستند کاری از پیش ببرند.

 به‌این‌ترتیب، نه امکان هست تا کارگاه‌های مستمر داستان‌نویسی برگزار شود و نه محافلی موسوم به جلسات داستان خوانی با نقد و تحلیل داستان. 

قطعاً چنین نشست‌هایی، در بالا بردن سواد ادبیات داستانی تأثیرگذار است. علاوه بر آن، سبب‌ساز آشنایی و اتصال آدم‌هایی است که در حلقه‌های کوچک، گرد هم می‌آیند و هرگز اهمیت این حلقه‌ها و اتفاقات رقم خورده بر کسی پوشیده نیست. 

مطمئناً، داستان کوتاه زاینده‌رود، روزنه‌ای است به‌قدر وسع خود تا با حمایت از تازه نفسانی که به این حیطه وارد می‌شوند، هوای تازه را نوید دهد و به امید آنکه سکویی باشد برای ورود به فضای حرفه‌ای ادبیات داستانی و این خود، نقطه افتراقی است که جشنواره داستان زاینده‌رود را به سبب کارگاه‌ها و جلساتی که در طول سال برگزار می‌کند، متمایز کرده.

چنانچه قصد این جلسات، نه تنها تربیت علاقه‌مندان به داستان‌نویسی، بلکه ترغیب به کتاب‌خوانی است و البته که تمایز دانشجوی رمان خوان، با کسی که از این‌همه محروم است، زمین تا آسمان است.

امید است شکل‌گیری چنین موقعیت‌هایی به‌ آسانی میسر شود و صد البته که در حفظ صحت، سلامت و پویایی آن‌ها دقت بیشتری شود.

http://www.sepahannews.ir/fa/News/96062/دورانِ-میان‌مایگی
بستن   چاپ