پیام سپاهان
مبلغ مطرح کرد:
پس از 40 سال در تصمیمات راهبردی کلان اجماع نداریم
یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 - 4:09:38 AM
ایسنا
پیام سپاهان - همیشه اساس خبر و گزارش‌های خبری مبنی بر اطلاع رسانی به وقوع پیوستن اتفاقات مثبت و منفی در سطح کشور بوده و هست، این بار به دنبال چرایی شکل گیری عواملی هستیم که وجودشان سبب بحران‌زایی می‌شوند، عواملی چون؛ آب، ناکارآمدی عملکردها، بیکاری، فرسایش سرمایه اجتماعی، فساد اداری و ناهنجاری‌های ساختاری در اقتصاد ایران. این عوامل بحران‌های زیادی را برای کشور به وجود آورده‌اند.
در همین خصوص و برای بررسی بیشتر گفت و گویی با مرتضی مبلغ، معاون - سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت اصلاحات انجام دادیم تا به تحلیل مشکلات بپردازیم، او عامل مهمی که می‌تواند ضررهای مهلکی به کشور و مردم وارد کند و از آن عامل به عنوان مادر بحران‌ها یادکرد، را " نبود اجماع سیاستمداران ایرانی در سیاست کلان کشور داری است " دانست، موضوعی که به عقیده او باید هرچه سریع تر حل شود، شرح این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید:
سر منشا مشکلاتی مانند ناکارآمدی عملکردها، بیکاری، کاهش سرمایه اجتماعی، فساد اداری و ناهنجاری های اقتصادی که منجر به بحران زایی در کشور می‌شوند، را چه می دانید؟
این موضوعات دلایل عدیده‌ای دارند، بخشی از علل شکل گیری این روند‌ها به ضعف در مدیریت باز می‌گردد به همین دلیل می‌توان گفت بخشی از مدیران در انجام وظایف خود ناکارآمد هستند. باید گفت ساز و کارهایی که برای اجرا و طراحی برنامه‌ها در کشور ایجاد می‌شوند نقص‌هایی دارد و در ساختار اصلی آن‌ها تعارض موجود است، به بیانی دیگر بخش مهمی از این موضوعات به تعارض در اجرای عملکردها بر می‌گردد، معمولا مشاهده می‌شود وظایف در قانون مشخص‌اند، اما دستگاه‌های موازی در کشور به وجود آمده‌اند که در زمینه های گوناگون عملکردهای متفاوتی دارند و بعضا عملکرد این دستگاه‌ها در تعارض با یکدیگر است و دائم در حال رقابت با دستگاه های رسمی کشور هستند، این روند منجر به خنثی سازی و تخریب روندها در کشور می شود که در نتیجه ناکارآمدی‌ها را رقم می‌زند.
علت تشکیل دستگاه‌های موازی در کشور چیست و این دستگاه‌ها معلول چه مشکلاتی هستند؟
در اکثر عرصه‌ها مانند عرصه اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی دستگاه‌های موازی به وجود آمده‌اند که اکثرا رسمی و قانونی نیستند و با عملکردشان مشکلات جدی در ساختار و روندها ایجاد کرده‌اند، از همه این‌ها مهم‌تر دلیل به وجود آمدن این گونه دستگاه‌ها این است که مسئولان افکار متفاوت و متعارضی در رابطه با راهبردها و روندهای کشور دارند که نتوانسته‌اند به اجماعی بر سر مسائل اساسی و چالش های مهم کشور دست یابند تا بتوانند راهبردهای مشخصی برای مشکلات تدوین کنند تا کشور به هماهنگی لازم برسد. زمانی که اختلاف نظر در کشور حاکم شد هر دستگاهی بر اساس دیدگاه خودش اقدام خواهد کرد و نتیجه این عمل، این است که امروز دستگاه‌ها یکدیگر را خنثی می‌کنند تا ناکارآمدی‌های بی مدیریتی، تعارض‌های ساختاری و روندی و دستگاه های موازی به وجود بیایند که مجموع این ها خطرات مهلکی را برای کشور به دنبال خواهد داشت.
شما معتقدید که مشکلات امروز کشور حاکی از ایجاد تفکرات دوگانه در سیاست‌های کلان و مدیریت کشور است، در این صحبت سوالی مطرح می‌شود که بسیاری از کشورهای غربی و شرقی چگونه از پس این مشکل برآمده‌اند، اما ایران هنوز درگیر دوگانگی تفکرات سیاسی است؟
باید گفت در سطح راهبردهای کلان کشورداری و منافع ملی دو تفکری بودن، معنایی ندارد و کشورهایی که سیاستمداران آنها تفکرات متفاوتی دارند در راهبردهای کلان کشورداری و منافع ملی با یکدیگر اتفاق نظر دارند، چراکه در این سطح واجب است مسئولان به صورت یک دست عمل کنند، اگر تعارض و رقابت در این سطح اتفاق بیفتد فوق العاده خطرناک خواهد بود. به همین دلیل تاکید بر این است که در حفظ منافع ملی و سیاست کلان کشورداری سیاستمداران به اجماع برسند و کشورداری و حفظ منافع ملی خط قرمز اختلاف نظرها باشد.
چرا سیاستمداران کشور با اینکه هر یک تجربه زیادی در عرصه سیاست دارند نتوانسته‌اند در خصوص تصمیمات راهبردی به اجماع نظر برسند؟
متاسفانه هنوز پس از چهل سال به اجماع نظر نرسیده‌ایم و این امر می‌تواند برای کشور بسیار خطرساز باشد. به عقیده من باید در همه سطوح به سرعت برای این معضل چاره اندیشی و به یک سامان سازنده و مناسب دست پیدا کرد تا بیش از این، این چرخه معیوب تکرار نشود.
آیا در حال حاضر به اجماع نظر نرسیدن سیاستمداران ایرانی راه حلی دارد؟
راه حل این موضوع صرفا گفت و گو است، گفتگو میان شخصیت های سیاسی مختلف و بعد در سطح جناحی کشور و در آخر در نهادهای مدنی، اقشار گوناگون و... که در این موارد باید تعامل، جریان سازی شود، اما نکته قابل ذکر این است که گفت و گو در کشور ما بسیار بد تبیین شده است، بیشتر افراد بر این باورند که گفت و گو بدین معناست که دوطرف در مقابل به بیان سخنان خود بپردازند، اما این اقدام در تعریف سخنرانی قرار دارد. گفت و گو بدین معناست که مسئولان اصلی بنشینند و پیشاپیش بپذیرند اندیشه طرف مقابل ممکن است درست باشد و از طرفی بپذیرند که سخنان آنها ممکن است نادرست باشد، لذا باید بدون پیش داوری و قضاوت قبلی و بدون اینکه بخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند، مسائل را روی میز بگذارند و به بحث و استدلال بپردازند و نهایتا با خرد جمعی، به اجماع و همفکری برسند و میثاق ببندند که بر این همفکری استوار باشند و تمام دستگاه های زیر مجموعه خود را نسبت به رعایت قوانین ملزم بدانند و با متخلفینی که در اجرای قوانین کوتاهی می‌کنند برخورد انجام دهند تا چرخه هم افزا جایگزین چرخه مخرب شود.
گفته می‌شود مدیران و مسئولان کشور از هر جناح و با هر تفکری، اگر وظایف خود را درست اجرایی می‎کردند امروز شاهد ناکارآمدی‌ها نبودیم، چرا وظایف به درستی انجام نمی پذیرد؟
طبق اصل مدیریت برخی از مدیران ناتوان اند، که هم علت هستند و هم معلول، در سطح خودشان علت و در سطوح دیگر معلول واقع می‌شوند، زمانی که چرخه سازنده و سامان موثر در کشور راجع به مسائل اساسی کشور به وجود ‌آید به تبع آن مشکلات کشور حل خواهد شد، اما زمانی که این چرخه به وجود نیاید و اختلاف نظر در میدان باشد، ناکارآمدی مدیریتی، انفعال و بروکراتیو شدن دستگاه‌های اداری معلول آن جریان خواهد بود. به بیان دیگر هر شخصی در هرجایگاهی که بتواند، مخرب طرف مقابلش خواهد بود و در سطح اجرا نیز هر دستگاهی برای فشار آوردن به دستگاه مقابلش از ابزارهای قدرت استفاده می‌کند و در نتیجه مدیران منفعل خواهند شد و فضای امنیتی حاکم می‌شود که در ادامه مدیران شجاع از بدنه خارج می‌شوند و مدیرانی که حرف شنوی داشته و منفعل هستند به صحنه می‌آیند. پس صرف اینکه مدیریت ضعیف بیان شود مشکلات حل نمی‌شود چرا که در جواب خواهند گفت مدیریت باید قوی شود.
تغییر در مدیریت آبی کشور یکی از علل بحران‌های اخیر به حساب می‌آید در این زمینه چه اقداماتی باید صورت پذیرد تا از این بحران اساسی کشور رهایی پیدا کنیم؟
این موضوع چند عاملی است، برای مثال فرض می‌کنیم بارندگی خوب و پی در پی داشته‌ایم، با این روال مدیریت های ناکارآمد نمی‌توانستند در این روند تاثیرگذار باشد چراکه فراوانی آب را در کشور داشتیم، بنابراین دلیل اصلی بحران امروز آب در کشور، خشکسالی و کم بارشی است، اما در ادامه بحث مدیریت مطرح است، زمانی مدیریت آب منطقه‌ای موجود بود. باتوجه به آبریزهای موجود، آب بین چند استان توسط یک شرکت مدیریت می‌شد، اما از روزی که مدیریت منطقه‌ای به مدیریت استانی تبدیل شد هر استان با توجه به نفع خود تصمیم گیری می‌کند و مشکلات جدی به وجود می‌آید و ضعف در مدیریت نمایان می‌شود.
 


http://www.sepahannews.ir/fa/News/96342/پس-از-40-سال-در-تصمیمات-راهبردی-کلان-اجماع-نداریم
بستن   چاپ